اسم پسر کردی خاص و شیک

در ایران عزیز ما اقوام مختلفی در کنار هم زندگی می کنند که هر یک آداب و رسوم مخصوص به خود را دارند . یکی از راه های نشان دادن علاقه و احترام به فرهنگ و اصالتمان، انتخاب اسم فرزندان بر اساس ریشه و اصل و نصبمان می باشد. این دسته از نام ها اعم از کردی، ترکی، لری، آذری، بلوچی و … اغلب خاص و منحصر به فرد هستند و برای والدینی که به دنبال یک نام زیبا و با معنی هستند ، گزینه بسیار مناسبی می باشد. در ادامه این مقاله لیست کاملی از اسامی پسر کردی به همراه معنی را گردهم آوردیم. اگر شما هم برای پسر دلبندتان به دنبال نام شیک و زیبا با ریشه کردی هستید با ما همراه باشید.

اسم پسر کردی با معنی و تلفظ

نامتلفظمعنی
آدان/ādān/مفید سودمند
آری/āri/آریایی، نام یکی از ایالات ایران قدیم که شامل خراسان و سیستان امروزی بوده است، اسم یکی از طوایف چادر نشین مازندران
آریز/āriz/نام کوهی در مسیر مریوان به سنندج نام ایرانی
آریشن/ārišan/مینوی، معنوی.
آریوسا/ariusa/جاویدان ، خورشید، پادشاه افسانه ای
آزا/āzā/آزا اسم کردی به معنی سالم بودن و سرحال و قبراق است، هم چنین آزا نام پادشاه مانایی بوده است
آکو/āko/قله کوه، مکان بلند، انسان با عظمت و مقتدر
آگا/āgā/آگاه، مطلع، با خبر
آمانج/āmānj/هدف، مقصد
آمیار/āmyār/همکار، یاور.
آهیر/āhir/آتش
آوات/āvāt/به معنی آرزو.
آویر/āvir/آتش
اربیل/arbil/بسیار خوب
اردلان/arda(e)lān/جای و مکان مقدس، نام طایفه ای از ایلات کرد ایران
بارزان/bārezān/هم معنی نام بارِز، نامِ قوم بارز یا بارزان یا بارجان
بارمان/bārmān/شخص محترم و لایقِ دارای روح بزرگ
بازیار/bāzyār/۱- در قدیم به معنای کشاورز، برزگر، کارگر کشاورزی؛ ۲- مربی و نگهدارنده باز، میر شکار، بازدار.
باستان/bāstān/۱- مربوط به گذشته‌ی دور، زمان قدیم؛ ۲- در قدیم مجاز از پیر و سالخورده.
باشار/bāšār/چاره، علاج، درمان
باشوان/bāšoan/نام کوهی در بانه، آشیانه
باشور/bāšur/به معنی جنوب
باشوک/bāšuk/نوعی پرنده شکاری
بخشان/baxšān/دهش، بخشش
برزآفرین/barzāfarin/تشویق بزرگ
برزان/borzān/بُرز = شکوه و جلال، عظمت، دارای قدرت، نیرومند و با شکوه، فراز + ان (پسوند نسبت)، ۱- منسوب به شکوه و جلال و عظمت؛ ۲- منتسب به قدرتمندی و نیرومندی؛ ۳- قدرتمند، نیرومند. [این واژه (بُرزان) با کلمه‌ی اوستایی «بَرزان» به معنای جایگاه بلند (بلندی کوه) هم نویسه می‌باشد].
برزفر/barzfar/دارای قامتی با شکوه، بلند پرواز، از سرداران کرد دوره ‏هخامنشی
بریار/beryār/عهد و پیمان، قول و قرار، شرط و قرار.
بهرام/bahrām/۱- به معنای «در هم شکننده مقاومت»؛ در زبان پهلوی اوستا به «پیروزگر» معنی شده است؛ در علم نجوم هم نام سیاره‌ای به نام مریخ است؛ در تقویم روز بیستم از هر ماه شمسی در ایران است؛ در فرهنگ ایران قدیم فرشته‌ای موکل بر مسافران و روز بهرام است؛ در آیین زرتشتی به معنی پاسدار پیروزی و عهد و پیمان است.
بوبان/buban/به‌سوی بالا
بوتان/butān/لهجه‌ای در زبان کردی
بوژان/bužān/نمو کردن، شکوفا شدن، به خود بالیدن
بیکس/bikas/تنها و بدون حامی
پایار/pāyār/۱- سال گذشته، پار؛ ۲- در کردی به معنی پایدار، سربلند.
پسیان/pesyān/خمیده، سست شده
اسم پسر کردی

اسامی کردی پسرانه

چاوه/čāve/عزیز
چیا/čiā/کوهستان، کوه
چیاکو/čiāko/کوه کوچک
خاوین/xāvin/پاک سرشت
خوشناو/xošnāv/۱- خوشنام، نیک نام؛ ۲- نوعی انگور سیاه دانه بزرگ
داژیار/dāžyār/روزی، قُوت.
داوین/dāvin/دامن، دامنه کوه.
رابین/rābin/معتمد
راژان/rāžān/خوابیدن، جنبیدن گهواره
راژور/rāžvar/۱- جای بالا در مجلس؛ ۲- حاکم، فرمانروا.
روچیار/ručyār/روجیار، آفتاب، زمانه، روزگار.
روژمان/ružmān/۱- مانند روز؛ ۲- اندیشه چون روز؛ ۳- مجاز از اندیشه ی روشن.
روژهات/ruž hāt/۱- روزِ آمد؛ ۲- روزها؛ ۳- مجاز از روز پرخیر و برکت و مبارک.
زانکو/zānko/شبیه به کوه
زانیار/zānyar/یار دانا و دانشمند
زاور/zāve(a)r/ظاهراً از برخاسته‌های فرقه آذر کیوان است و معنای متعددی برای آن آورده‌اند از جمله دلیری و یارایی.
ژیار/žiyār/شهرنشینی، تمدن، زندگی شهروندان
ژیکان/žikān/ژیک (کردی) = قطره‌ی باران + ان (پسوند نسبت) مجاز از زلال و شفاف
ژیهات/žihāt/شایسته، لایق.
ژیوا/živā/زندگی
ژیوار/živār/زندگی، نام کوهی در اورامان
ژیوان/žiwān/پشیمان
سارو/sāro/۱- ساروک، نام پرنده ای سیاه رنگ در هندوستان که مانند طوطی سخن گو می باشد؛ ۲- در کردی به معنی طوطی؛ ۳- در ترکی به معنی ساروج
ساکو/sāko/کوه بدون گیاه، ساده و بی آلایش، یکسان و یکنواخت
سانان/sānān/شاه بزرگ و مهتر ایل و قبیله.
ساوان/sāvān/۱- ساوا. ۲- نوعی غله هندی؛ ۳- اسم فاعل از سائیدن، آنکه می‌ساید، ساینده.
سایمان/sāymān/۱- مرکب از سای + مان، مانند سایه؛ ۲- در ترکی به معنی خان بزرگ، محاسب.
سوران/surān/۱- نام منطقه ای وسیع در کردستان؛ ۲- یکی از چهار لهجه ی اصلی زبان کردی.
سیامند/siāmand/نام کوهی
سیپان/sipān/۱- بلندی مانع باد؛ ۲- کوهی که در همه‌ی ایام برف داشته باشد
سیحان/seyhān/سیهان، ساروس
سیروان/sirvān/عربی شده ساربان
سیوان/siwān/۱- چتر، سایبان، چادر؛ ۲- جمع سیو به معنی سیب ها.
کاویار/kāvyār/کاو (در کردی) کام، مراد، آرزو، ارزشمند + یار (پسوند دارندگی)، روی هم رفته به معنی آرزومند و دارای ارزش
کژوان/kažvān/کوهنورد
اسم پسر جدید کردی
کوژین/kožin/کج ، کژین
گایار/gāyār/یار بزرگ یار قدرتمند
ماردین/mārdin/نام یکی از شهرهای کردستان ترکیه است که در دامنه‌ی جنوبی قراجه داغ واقع است
ماژان/māžān/بزرگان
نیهاد/nihād/نهاد، سرشت، طبیعت، ضمیر، دل، بنیاد، آئین، مقام، جایگاه
هاوار/hāvār/فریاد
هایکا/hāykā/آرام، مرموز، از اسطوره‌های کردستان
هژار/hažār/بینوا، فقیر، تنگدست
هژیان/hāžyān/۱- ارزنده؛ ۲- ارزیدن، شایان ارزش، ارزش داشتن.
هفال/hafāl/رفیق
هلکو/halaku/کوه کوچک، تپه
هلکوت/halkot/فرصت، وقت
هلمت/halmat/حمله، هجوم
هلموت/halamut/کنایه از کوهی که صعود به آن دشوار است
هوار/havār/قشلاق، خیمه سلطان در قشلاق
هوال/hovāl/خبر، رفیق
هوتخش/hutoxš/صنعت گر، سازنده خو، پیشه ور
هوراز/hurāz/دوست صمیمی
هورامان/hurāmān/منطقه‌ایی در کردستان
هوگر/hugar/انس گرفتن، عادت کردن
هولان/hulān/چوگان بازی
هیرا/hirā/فراخ، وسیع
هیرش/hireš/۱- یورش، حمله، هجوم؛ ۲- فشار؛ ۳- اشک.
هیژا/heyžā/گرامی، شایسته، گران‌بها.
هیمن/himan/آرام، موقر، شکیبا
هیوا/hivā/امید
واتیار/vātyār/سخنگو
وادیار/vādiyār/اینطور که پیداست، ظاهر امر
وانیار/vānyār/با سواد

نقطه
Logo