لاک پشت بلند پرواز

در روزگاران بسیار قدیم در کنار بیشه ای سبز و خرم لاک پشتی زندگی میکرد که در تمام اوقات افکار پوچ و واهی در سر می پروراند بجای اینکه به خودش و زندگی و توانائی خودش فکر کند و بجای اینکه مثل همه لاک پشتها دنبال پیدا کردن غذا برود همه اش غصه می خورد که چرا من مثل پروانه ها نیستم که از روی این شاخه به آن شاخه پر بکشم؟ چرا مثل عقاب و شاهین نمی توانم تا اوج آسمان پرواز کنم؟ خلاصه این چراها لاک پشت نادان را رنجور و پر از درد و غم کرده بود و بلند پروازیش او را از کار و زندگی بازداشته بود تا اینکه … 

turtle2 png -

در یک روز بهاری دو تا اردک که از بهترین دوستان او بودند به دیدنش آمدند و وقتی لاک پشت را در آن حال و روز غصه دار و ناراحت دیدند. علت را ازش پرسیدند که لاک پشت هم سر درد دلش باز شد و گفت که غصه و درد و رنج من بخاطر این است که چرا قدرت پرواز ندارم؟ چرا نمی توانم مثل پروانه ها روی برگ گلها بنشینم چرا نمیتوانم هر لحظه روی شاخه یکی از این درختهای سبز منزل کنم؟ من از آهسته راه رفتن روی زمین خسته شده ام من هم میخواهم که پرواز کنم و همه جا را از زیر پای خودم ببینم اردکها گفتند که اگر آرزوی تو این است که پرواز کنی و به آسمان بروی ما تو را کمک میکنیم و به آسمان می بریم .

806793994630608128 png -

بچه ها نمیدونید لاک پشت از شنیدن این حرف چقدر خوشحال شد.

اردکها رفتند و تکه چوب بزرگی را پیدا کردند و به لاک پشت گفتند تو با دندان خودت وسط این چوب را محکم بگیر ما هم با پنجه های خودمان هر دو طرف چوب را میگیریم و پروازکنان تو را تا هر کجا که بخواهی میبریم .

ولی شرطش این است که توی راه هیچ حرف نزنی … 

لاک پشت شرط را قبول کرد و اردکها به خاطر دوستی با لاک پشت او را به هوا بردند، البته این کار برای اردکها خیلی سخت بود، چون وزن لاک پشت که  به او سنگ پشت هم میگویند سنگین است. به هر حال لاک پشت وقتی به آسمان

رفت از دیدن جنگل و بیشه زار زیر پای خودش خوشحال شد و حالت بسیار لذت بخشی به او دست داد . اردک ها پروازکنان لاک پشت را به بالای مزرعه آوردند که ناگهان خروس مزرعه فریاد کشید آهای بچه ها بیائید تماشا کنید که لاک پشت دارد پرواز میکند و همه مرغها و جوجه ها ، خرگوشها و گاو و گوسفندها و گربه پیر از لانه های خود درآمدند گاو با دیدن لاک پشت در آسمان گفت این برای من غیر قابل قبول است. یکی از گوسفندان فریاد کشید که این همان لاک پشت بلند پرواز بیشه زار بالای مزرعه خودمان است. خرگوش گفت چه شانس عالی و مرغ خانگی گفت: لک پشت را چه باین غلطهایی به او اجازه داده که توی آسمان پرواز کند و جوجه ها جیغ میکشیدند که ما می ترسیم ما می ترسیم . 

لاک پشت بلند پرواز که از شدت خوشحالی بقول معروف خودش را گم کرده بود و از شادی گیج شده بود، تمام حرفهای حیوانها را شنید. این بود که قدری عصبانی شد و با خودش گفت چه حیوانات نادانی هستند که مرا در آسمان می بینند و بازهم باور نمیکنند همین الان آنها را از اشتباه در می آورم و وقتی درست بالای مزرعه رسید، سرش را پائین کرد و گفت چه خبره این قدر داد و بیداد راه انداخته اید. اینکه دیگر حسودی ندارد بله این منم که …

خب بچه ها معلومه دیگر وقتی لاک پشت دهانش را باز کرد که این حرفها را بزند از چوب رها شد و بسوی زمین سقوط کرد فریاد اردکها بلند شد که این چه دیوانگی بود که کردی مگر قرار ما این نبود که حرف نزنی ؟ … ولی دیگر چه فایده 

شما میدانید که وزن لاک پشت به خاطر لاک سنگینی که بر پشت خود دارد زیاد است و به این جهت لاک پشت آنقدر با شدت به زمین خورد که زمین گود شد.

و لاک پشت داخل گودال فرو رفت. حیوانات که شاهد ماجرا بودند با سرعت خودشان را به بالای گودال رساندند و سعی کردند که به هر ترتیبی که شده لاک پشت را از گودال بیرون بیاورند اما با نهایت تاسف متوجه شدند که لاک پشت در همان لحظه اول جان داده است. بله بچه های عزیز لاک پشت بیچاره حیوان بی آزاری بود اما بلند پروازی و خیال بافی و بعد هم بی صبری او را بیچاره کرد و به کشتن داد زیرا لاک پشت که برای راه رفتن روی زمین خلق شده بود ، نمی توانست مانند کبوتر آسمان باشد. لاک پشت فقط باید سعی کند که بهترین لاک پشت باشد!

نقطه
Logo