جواد مجابی، زادهی ۲۲ مهر ۱۳۱۸ در قزوین، شخصیتی چندوجهی در عرصهی فرهنگ و هنر ایران است. او شاعر، نویسنده، منتقد ادبی و هنری، نقاش، طنزپرداز و روزنامهنگار برجستهای است که آثار متعددی از خود به یادگار گذاشته است. مجابی در دانشگاه تهران تحصیل کرده و دارای لیسانس حقوق و دکترای اقتصاد است، اما علاقهی اصلی او همواره به هنر و ادبیات بوده است. او سالها در روزنامهی اطلاعات به عنوان دبیر فرهنگی فعالیت داشته و با نشریات معتبر ادبی مانند فردوسی، جهان نو، خوشه، آدینه و دنیای سخن همکاری کرده است. مجابی نه تنها در زمینهی نویسندگی و نقد فعالیت داشته، بلکه دستی هم در نقاشی دارد و هرچند خود را نقاش حرفهای نمیداند، اما به عنوان یکی از چهرههای شاخص و پیشگام در حوزهی نقد نقاشی و هنرهای تجسمی شناخته میشود.
آثار جواد مجابی طیف گستردهای از فعالیتهای او را در بر میگیرد. او در زمینهی شعر، داستان، نقد ادبی و هنری، طنز و نمایشنامه قلم زده است. از جمله آثار او میتوان به کتابهای «عاشقانههای جواد مجابی»، «سرآمدان هنر نو»، «نودسال نوآوری در هنرهای تجسمی مدرن ایران» و «روز جشن کلمات» اشاره کرد. مجابی همچنین در زمینهی پژوهشهای تاریخنگرانه و فعالیتهای اجتماعی نیز فعال بوده است. او با نگاهی نقادانه و طنزآمیز به مسائل اجتماعی و فرهنگی میپردازد و آثارش بازتابی از دغدغههای او نسبت به جامعه و هنر است. تسلط او بر زبان فارسی و آشناییاش با متون کهن، به آثارش عمق و غنای خاصی بخشیده است.
خطرات فن شریف جانور شناسی
به علت بروز بیماری ناشناخته ای در منطقه قویون داغی، جانوران محصور در آن نخجیرگاه خصایص نژادی خود را از دست میدهند.
وصول این خبر مجمع جانورشناسان جنگل را نگران می کند. گروهی از متخصصان جامعه جانوری گسیل میشوند تا بیماریهای شکارگاه را بررسی کرده و در آن باب چاره ای بیاندیشند. کنگره پس از چندی گزارشهایی دریافت می دارد.
گزارش شماره یک
قبل از هر چیز لازم میداند خاطر گرامی اعضاء مجمع جانورشناسان جنگل را از وضع اسفبار گروه تحقیق باخبر سازد:
سالهاست که این شعبه از علوم جدی گرفته نمی شود. بیم آن می رود که روزی نسل این گروه از میان برود. آنگاه از ساختن مجسمه های آنان چه سود اگر یک جانورشناس هم زنده نباشد که مدل قرار گیرد.
گروه تحقیق افتخار دارد علل و نشانه های بیماری واگیر این جامعه جانوری را تا آنجا که مصلحت عمومی اقتضا دارد اعلام نماید.
سند شماره ۱
در یکی از گردشهای علمی جانور مشکوکی دیده شد که با اطوار خنده آوری حرکات و سکنات جناب جلالت مآب ببر را تقلید می نمود.
خوشبختانه هشیاری محققان باعث شد که حیوان مزبور بسزای رفتار گستاخانه خود برسد.
با کالبدشکافی و کشف مقداری نارگیل در معده آن مرحوم معلوم شد که نامبرده از رده بوزینگان رقاص بوده است.
به اقتضای بهداشت عمومی خاکستر این حیوان به باد داده شد.
دو هفته بعد عطف به مدارکی که بدست آمد معلوم شد علت حرکات سفیهانه بوزینه مذکور همسایگی او با ببری در باغ وحش بوده است.
از آنجا که اساس کار بوزینه بر تقلید است و نامبرده از اتخاذ اطوار جلالتماب ببر ناگزیر بوده است. لهذا قانوناً بیگناه شمرده می شود.
سند شماره ۲
عصر روز جمعه یکی از دستیاران در معاینه بدنی یک یوزپلنگ جوان چهار عدد نعل در پنجه های حیوان مشاهده می کند.
معلوم نشد این جانور شریف که از دودمانی صاحب شجره و عنوان است آیا شخصاً در صدد اکتساب نعل برآمده یا اینکه بعلت صغر سن توسط افراد محیل و نابابی نعل شده است.
یوزپلنگ و خانواده مشارالیه تاکنون از ابر از هرگونه توضیحی در این باب خودداری ورزیده اند.
سند شماره ۳
دیروز عده ای از نرم تنان که با حمل مشتی استخوان خود را در زمره رجال استخواندار به حساب آورده بودند، کتباً توبیخ شدند.
از طرف کمیته شماره دو به آنان تذکر داده شد استخوانداران تاکنون کاری آنچنان شایسته احترام انجام نداده اند که نرم تنان آرزو دارند خود را شبیه آنان سازند؛ اعضای کمیته شماره دو به فاصله ۲۴ ساعت توبیخ و از ادامه تحقیقات معاف شدند.
سند شماره ۴
عده ای از مرغان خانگی ابراز تأسف خود را از اولویت ماکیانهای ماوراء بحار و عنایتی که خروسهای بومی بدانان دارند اعلام داشته اند. اما کمیته صلاح می بیند که فعلاً مصالح مهمتری را در نظر داشته و از دخالت در امور اصلاح نژاد خودداری ورزد.
سند شماره ۵
بسیاری از وحوش خوش مشرب، ظاهراً بر اثر استراحت بسیار و افراط در اکل و شرب مبتلا به دراز شدن گوش و دورگه شدن صدا شده اند، این تمایلات حماقت آمیز تعداد دراز گوشان را از میزان لازم بالاتر برده است. فعلاً مسأله اصلی در نخجیرگاه کمبود علوفه جهت تغذیه حیوانات فوق الذکر است.
البته با توجه به وجود انواع دواب و بهائم طبقه بندی نشده دیگر نمی توان این نخجیرگاه را یک شکارگاه رسمی به حساب آورد، حتی لفظ باغ وحش هم که پیشنهاد شده بود بر این جمع پریشان صدق نمی کند. گزارش دیگر حاکیست تنی چند از سگان گله و تازی به حیله گوشی دراز و دمی کوتاه کرده اند تا هم کار شکار ساده تر باشد هم از مزایای خواب خرگوشی بهره مند گردند. این شیوه که امنیت خوابناک قاطبه خرگوشان را تهدید مینماید مذموم شناخته شد و به کمک مأموران چند حیوان تن پرور از این قبیل به بخش امراض روانی گسیل گردید.
سند شماره ۶
قمری به نمایندگی جامعه پرندگان در روزنامه چهچه اعتراضیه ای به چاپ رسانده که بسیاری از پرندگان بد آواز از قبیل کلاغ و غاز و جغد و غیره در گردشگاههای عمومی ظاهر شده و با خواندن آوازهای خارج از ردیف موجبات سرافکندگی امضا کنندگان زیر را – که همگی از اجله موسیقی دانان سنتی جامعه جانوری هستند فراهم نموده اند لذا این گروه خوش آواز از امروز از خواندن و دانه برچیدن احتراز جسته و تنها به عشق بازی پناه میبرند و چنانچه پاره ای از مرغان لطیف اللهجه از این طریق به هلاکت رسند خون آنها به گردن پرندگان بد آواز خواهد بود. قمری، بلبل وسیصد امضای دیگر.
کلاغ در روزنامه جناح مخالف جوابیه ای صادر کرده و سیمرغ و خودش را از جرگه مرغان بد آواز مستثنی دانسته است.
هر دو روزنامه بعلت جعل اکاذیب در محاق توقیف افتادند.
سند شماره ۷
روباه دم بریده ای که ادعا می کند دم او اینک زیب دوش خانم سیاستمداری است، رهبری گروه کوچکی از اخلالگران منطقه قویون داغی را بعهده گرفته است.
این گروه که ضمناً شغل پوست فروشی را در انحصار خود دارند به دنبال تظاهرات کوچکی در حاشیه راست جنگل، اعلام داشته اند از این پس حاضر نیستند منافع همنوعان خود را ندیده انگاشته و از طریق کندن پوست رفقا زندگی کنند. این جانوران خواستار اعاده وضع سابق می باشند و مقصودشان اشاراتی است که در قصه های قدیمی آمده است. به آنها تذکر داده شد که دیگر ندیمی از نوع قدیمی مورد احتیاج نیست.
سند شماره ۸
چند خر که با تعبیه نوارهای رنگی برتن، خود را شبیه گورخر ساخته و از مزایای قانونی چرای بی بندوبار بهره مند شده بودند توسط نعلبند جوانی شناخته شدند.
جای تعجب است که گورخری نیز در صدد برآمده از نوارهای تزئینی خود صرفنظر کرده و با خروج از شکارگاه در صدد پیدا کردن شغلی برآید. خاطی با کندن گوشهایش گوشمالی شد.
سند شماره ۹
چندتن از سباع به علت رویش ناهنجار ناخن و دندان، نشنیدن بوی باروت و بالاخص رژیم عاجزانه غذایی اوصاف باستانی خود را از دست داده و عاجزانه سر به آب و علف فرود آورده اند.
تمهیدات بیطار منشانه و تقویت بدنی تنها برای چند روزی ثمر بخش بوده است. چنانکه گروهی از موشهای صحرایی در عالم خواب بدین بیدم و یالان حمله نموده و پاره ای از اعضای حیاتی آنها را جویده اند.
توضیح و اخطار
گرچه بنا بود گزارش جامعی از جامعه قویون داغی تهیه شود ولی به علت شیوع بیماریهای واگیر گروه خود را ناچار می بیند پیش از اینکه بالمره از عقل و هوش بری شود، اسناد حاضر را به آن کنگره محترم ارسال دارد.
یادآور میشود که از ۱۵ نفر ابواب جمعی گروه تحقیق، ۱۲ نفر به درازی بی تناسب گوشها و ۲ نفر به استخوانی شدن پنجه های دست و پا مبتلا شده اند. کاتب که آخرین بازمانده آن گروه است. حساسیت ناخوشایندی در اندامهای خود معاینه میبیند و سعی دارد برآمدگی های شاخ مانند را در گوشه های سرخود ندیده بگیرد