در این مقاله، سوره یوسف آیات 50 تا 53 از قرآن کریم مورد بررسی قرار گرفته است. در این آیات، داستان آزادی حضرت یوسف از زندان و تبرئه او از اتهامات وارده نقل شده است. پادشاه از زنانی که یوسف متهم به تعرض به آنان بود سؤال میکند و آنها منکر هرگونه اقدام نادرستی از سوی یوسف میشوند. زلیخا همسر عزیز مصر نیز خود را تبرئه نمیکند و اعتراف میکند که او بوده که یوسف را تحریک کرده است و از خداوند طلب بخشش مینماید. به این ترتیب حضرت یوسف پس از تحمل سال ها رنج و سختی در زندان، در حالی که بی گناهیش به همگان اثبات شده، با عزت و بزرگی آزاد می شود.
وَ قالَ الْمَلِکُ ائْتونى بِهى | و پادشاه گفت: «او را نزد من آورید». |
فَلَمّا جاءَهُ الرَّسولُ قالَ | هنگامیکه آن فرستاده ، به زندان آمد، یوسف گفت: |
ارْجِعْ اِلیٰ رَبِّکَ | «نزد سَروَر خود برگرد ؛ |
فَسْاَلْهُ ما بالُ النِّسْوَهِ الْاتى قَطَّعْنَ اَیْدِیَهُنَّ | و بپرس ماجرای زنانی که دستشان را بریدند، چه بود؟ |
اِنَّ رَبّى بِکَیْدِهِنَّ عَلیمٌ (50) | البتّه خدای من، به نقشه و طرح آن زنان آگاه است». |
قالَ ما خَطْبُکُنَّ | شاه آن زنان را خواست و گفت: «ماجرای شما چه بود |
اِذْ راوَدْتُنَّ یوسُفَ عَنْ نَفْسِهى | وقتی از یوسف، دعوت به ارتباط کردید؟» |
قُلْنَ حاشَ لِلّهِ ما عَلِمْنا عَلَیْهِ مِنْ سوءٍ | زنان گفتند: «منزّه است خدا ، از یوسف هیچ بدی ندیدیم» |
قالَتِ امْرَاَهُ الْعَزیزِ اَلْآنَ حَصْحَصَ الْحَقُّ | آنجا بود که همسر عزیز گفت: «اکنون حقیقت آشکار شد |
اَنَا راوَدْتُهو عَنْ نَفْسِهى | من بودم که یوسف را به سوی خود دعوت کردم |
وَ اِنَّهو لَمِنَ الصّادِقینَ (51) | و بیشک او از راستگویان است |
ذٰلِکَ لِیَعْلَمَ اَنّى لَمْ اَخُنْهُ بِالْغَیْبِ | این اعتراف، برای این بود تا بداند من در غیابش به او خیانت نکردم |
وَ اَنَّ اللّهَ لایَهْدى کَیْدَ الْخائِنینَ (52) | و خدا نقشه خیانتکاران را به نتیجه نمیرساند |
وَ ما اُبَرِّئُ نَفْسى اِنَّ النَّفْسَ لَاَمّارَهٌ بِالسّوءِ | و من خود را تبرئه نمیکنم، زیرا نَفْس، بسیار به بدی امر میکند، |
اِلّا ما رَحِمَ رَبّى | مگر کسی که خدایم به او رحم کند؛ |
اِنَّ رَبّى غَفورٌ رَحیمٌ (53) | زیرا که صاحب اختیار من، آمرزنده و مهربان است[i]». |
[i] گروهی از مترجمین آیات 52 و 53 سوره یوسف را سخنان آن پیامبر بزرگوار دانستهاند ولی این آیات، سخنان همسر عزیز مصر است نه سخن حضرت یوسف، دلایل این نظر به شرح زیر است: در آیه 50 وقتی از یوسف درخواست میکنند تا از زندان، نزد پادشاه بیاید او قبول نمیکند، پس طبق این آیه یوسف در زندان بوده و نمیتواند نزد پادشاه این سخنان را گفته باشد. بعد از این سخنان، در آیه 54 فرمان پادشاه مبنی بر انتقال یوسف از زندان صادر میگردد. پس باز هم یوسف نمِیتواند چنین سخنانی را در مجلس پادشاه بیان کرده باشد.قبل از صدور این سخنان، در آیه 51 خداوند تأکید میکند که این سخنان را همسر عزیز بیان میکند. جمله «ما اُبَری نفسی» نمیتواند گفته یوسف باشد، چون در این داستان یوسف عفت ورزید و پاکی پیشه کرد، چنین جملهای فقط میتواند سخن همسر عزیز (زلیخا) باشد.
تعبیر این آیات در استخاره با قرآن
خوب است به شرطی که:
- تقوای الهی داشته باشید و بر خدا توکّل کنید. مهم نیست که الان چه وضع بدی دارید، مهم این است که در هر شرایطی، بهترین کاری را انجام دهید که در توان شماست. صاحب اختیار شما، آمرزنده و مهربان است