
در این مقاله، سوره یوسف آیات 58 تا 62 از کلام الله مجید، با موضوع اولین ملاقات حضرت یوسف با برادرانش پس از جدایی طولانی مدت، به همراه ترجمه فارسی آمده است. این آیات، لحظه حساس و عاطفی مواجهه یوسف و برادران پس از سالها دوری را توصیف میکند. یوسف برادران را میشناسد، اما آنها او را نمیشناسند. یوسف از آنها میخواهد که برادر کوچکترشان بنیامین را نیز بیاورند و در نهایت، سرمایهشان را به طور پنهانی در بارشان میگذارد تا باز هم برگردند.
وَ جاءَ اِخْوَهُ یوسُفَ | هفت سال پرباران گذشت وخشکسالی رسید و برادران یوسف آمدند؛ |
فَدَخَلوا عَلَیْهِ فَعَرَفَهُمْ | آنها به مجلس او وارد شدند؛ پس یوسف آنان را شناخت ؛ |
وَ هُمْ لَهو مُنْکِرونَ (58) | ولی آنها او را نشناختند |
وَ لَمّا جَهَّزَهُمْ بِجَهازِهِمْ | وقتی یوسف، زاد و توشه برادرانش را آماده کرد، |
قالَ ائْتونى بِاَخٍ لَکُمْ مِنْ اَبیکُمْ | گفت: «درسفر بعدی، برادرِ پدری خود را نزد من بیاورید؛ |
اَلا تَرَوْنَ اَنّى اوفِى الْکَیْلَ | مگر نمیبینید که من پیمانه را تمام میدهم؛ |
وَ اَنَا خَیْرُ الْمُنْزِلینَ (59) | و من از بهترین میزبانان هستم؟ |
فَاِنْ لَمْ تَأْتونى بِهى | و اگر او را نیاوردید، |
فَلا کَیْلَ لَکُمْ عِنْدى وَ لاتَقْرَبونِ (60) | نزد من هیچ پیمانهای ندارید و به من نزدیک نشوید» |
قالوا سَنُراوِدُ عَنْهُ اَباهُ وَ اِنّا لَفاعِلونَ (61) | گفتند: «با جدّیت، همراهی او را، از پدر میخواهیم» |
وَ قالَ لِفِتْیانِهِ | یوسف به کارگزارانش گفت: |
اجْعَلوا بِضاعَتَهُمْ فى رِحالِهِمْ | «سرمایه اینها را در خورجین هایشان، قرار دهید ؛ |
لَعَلَّهُمْ یَعْرِفونَها اِذَا انْقَلَبوا اِلیٰ اَهْلِهِمْ | تا هنگامیکه به نزد خانواده خود برگشتند، آن را پیدا کنند |
لَعَلَّهُمْ یَرْجِعونَ (62) | و دوباره بازگردند». |
خوب است :