قوم لر از مهمترین اقوام ایران است که در گسترهای از رشته کوههای زاگرس تا جلگۀ خوزستان و مرکز ایران به شیوه کوچ نشینی زندگی می کنند. لرها ایلات و انشعابات زیادی دارند و جمعیت قابل توجهی از ایران را شامل می شوند. با توجه به پیشینه باستانی ، لرها فرهنگ بسیار غنی و اصیلی دارند.
زبان لری همانند زبان فارسی نوادهای از زبان پارسی میانه است و واژههای آن شباهت بسیاری با فارسی دارد. ریشه زبانهای ایرانی لری (بختیاری، خرمآبادی) مانند زبان فارسی به پارسی میانه (زبان ساسانیان) و پیش از آن به پارسی باستان (زبان هخامنشیان) برمیگردد.
امروزه اسامی لری بخاطر خاص بودن و آوای دلنشینی که دارند انتخاب بسیاری از والدین برای فرزند دلبندشان می باشد. در ادامه لیست کاملی از این اسامی به همراه معنی گردهم آوردیم. اگر شما هم برای پسر دلبندتان به دنبال یک نام اصیل و زیبا هستید با ما همراه باشید.
نام
تلفظ
معنی
آرمن
/ārmon/
آرزو
آرمی
/āromi/
آرامش و آسایش
آرُنگ
/ārong/
آهنگ، ناله
آسای
/āsāy/
عزیز
آستن
/āston/
صخره پلکانی
آشوی
/āšoy/
شاهین
اُردی
/ordii/
سپاه، لشگر
ارسام
/arsām/
به معنای آرشام (آرشام: دارای زور خرس)
ازما
/ezmā/
آزمایش کننده
استیم
/estim/
ستون، تکیه گاه
اشگار
/ešgār/
شکر گزار، سپاسگزار
التاش
/altāš/
صخره
الما
/olmā/
ن نام شعر و آهنگی معروف، عاشق یا معشوقی خیالی
اَلَو
/alav/
عقاب
اوسین
/osin/
افسون، دعا
ایاس
/ayās/
یاد، خیال
بئوار
/ba’vār/
غریب، بی موطن
بازیا
/baziā/
درو گر
بانده
/bānde/
پرنده
باهند
/bāhand/
پرنده
باوام
/bāvām/
عزیزم
بایار
/bāyār/
دردمند
بردین
/bardin/
نام پسرانه لری به معنای مثل سنگ و کنیه از رویین تن (لری تمام لرها)T معنی سنگی و مقاوم نیز برایش آمده است، نام طایفه ای از اسیوند
برفیز
/barfiz/
بهمن
بروک
/baruk/
پیکر و اندام
بروهی
/beruhi/
آفرین، مرحبا
بشتار
/baštār/
آرزومند
بشگار
/baškār/
سپاسگزار
بندیر
/bandir/
گرفتار، منتظر
بهدار
/behdār/
پنهان
بیرم
/beirom/
برف و بوران
پایاز
/pāyāz/
پایدار
پرمند
/permand/
پرتو
پریش
/periš/
آشفته حال، معادل پریشان فارسی
پریوان
/privā/
دستیار شبان، آنکه گوشه و کنار را شبانی می دهد
پیا
/piyā/
مرد، نوعی گیاه ظریف که در خزان پائیز به آسانی دستخوش آتش و دستاویز باد میشود
تاشین
/tāšin/
همچون صخره، سخت و مقاوم
تاوین
/tāvein/
برابر، همسان، میزان
توکان
/tukān/
۱- در گویش لری توک = چشم، عین که با (ان) نسبت آمده است و روی هم رفته به معنی آن که چون چشم عزیز است، استفاده میشود ۲- در نجوم یکی از صورتهای فلکی نیمکرهی جنوبی آسمان، که آن را به صورت دارکوب آمریکایی مجسم کرده اند