
این مقاله، سوره کهف آیات 79 تا 82 از قرآن مجید را ارائه میدهد که در آن، حضرت موسی از زبان عبد صالح، حکمت و دلایل پشت کارها و اتفاقاتی که برای ایشان عجیب به نظر میرسید را توضیح میدهد. این آیات، نشان میدهند که همه چیز با حکمت الهی رقم میخورد و خداوند برای هر کاری، دلیل و غایتی دارد که انسانها گاه از درک آن عاجزند. پس باید به حکمت خدا ایمان داشته باشیم.
اَمَّا السَّفینَهُ فَکانَتْ لِمَساکینَ | امّا آن کشتی، از آنِ بینوایانی بود، |
یَعْمَلونَ فِى الْبَحْرِ | که در دریا کار میکردند؛ |
فَاَرَدْتُ اَنْ اَعیبَها وَ کانَ وَراءَهُمْ مَلِکٌ | خواستم معیوبش کنم، زیرا پیش روی آنان پادشاهی بود، |
یَأْخُذُ کُلَّ سَفینَهٍ غَصْبًا (79) | که هر کشتی سالمی را به زور میگرفت |
وَ امّا الْغُلامُ فَکانَ اَبَواهُ مُؤْمِنَیْنِ فَخَشینا | و امّا آن نوجوان، پدر و مادرش مؤمن بودند؛ ما ترسیدیم |
اَنْ یُرْهِقَهُما طُغْیانًا وَ کُفْرًا (80) | که پدر و مادرِ خود را به طغیان و کفر بکشاند |
فَاَرَدْنا اَنْ یُبْدِلَهُما رَبُّهُما خَیْرًا مِنْهُ زَکاهً | ما خواستیم که خدا، فرزندی پاکتر جایگزین او کند؛ |
وَ اَقْرَبَ رُحْمًا (81) | و کسی که برایشان مهربانتر باشد |
وَ امّا الْجِدارُ | و امّا آن دیوار ، |
فَکانَ لِغُلامَیْنِ یَتیمَیْنِ فِى الْمَدینَهِ | متعلّق به دو پسر یتیم در آن شهر است، |
وَ کانَ تَحْتَهو کَنْزٌ لَهُما | و در زیر آن گنجی برای آنان پنهان بود؛ |
وَ کانَ اَبوهُما صالِحًا | و چون پدرشان نیکوکار بود؛ |
فَاَرادَ رَبُّکَ اَنْ یَبْلُغا اَشُدَّهُما | خدا خواست که آن دو، به رشد و کمال برسند، |
وَ یَسْتَخْرِجا کَنْزَهُما | و گنجشان را بیرون آورند، |
رَحْمَهً مِنْ رَبِّکَ | این نشان از رحمت خدایی دارد که صاحب اختیار توست |
وَ ما فَعَلْتُهو عَنْ اَمْرى | و من آن کارها را خودسرانه انجام ندادم[i] |
ذٰلِکَ تَأْویلُ ما لَمْ تَسْطِعْ عَلَیْهِ صَبْرًا (82) | این حقیقتِ چیزی بود، که نتوانستی بر آن صبر کنی». |
[i] نتیجه انفاق و احسان آن است که خدا انسان را حفظ میکند تا در آرامش باشد و دچار ذلت نگردد.
خوب است به شرطی که: