این مطلب، بخشی از داستان حضرت ابراهیم علیه السلام و گفتگوی ایشان با پدرش را در سوره مریم آیات 41 تا 50 بازگو میکند. حضرت ابراهیم با استدلالهای منطقی، پدرش را از بتپرستی بازمیدارد و او را به توحید و پرستش خدای یگانه دعوت مینماید. اما پدرش نه تنها از پرستش بت ها دست نمی کشد، بلکه ابراهیم را تهدید به سنگسار می کند و از او می خواهد که از وی دور باشد. پس حضرت ابراهیم پدرش را ترک میکند و خداوند نیز پاداش او را میدهد. این آیات، الگویی از مجادله احسن و دعوت به توحید می باشد.
وَ اذْکُر فِى الْکِتابِ اِبْراهیمَ | و در این کتاب، ابراهیم را یاد کن؛ |
اِنَّهو کانَ صِدّیقًا نَبِیًّا (41) | که او پیامبری بسیار راستگو بود. |
اِذْ قالَ لِاَبیهِ | هنگامیکه به پدرش گفت: |
یا اَبَتِ لِمَ تَعْبُدُ ما لایَسْمَعُ | «پدرم، چرا چیزی را میپرستی که نمیشنود، |
وَ لایُبْصِرُ وَ لایُغْنى عَنْکَ شَیْئًا (42) | و نمیبیند و هیچ به کار تو نیاید؟» |
یااَبَتِ اِنّى قَدْ جاءَنى مِنَ الْعِلْمِ مالَمْ یَأْتِکَ | ای پدر: «دانشی نصیب من شده که تو به آن آگاه نیستی؛ |
فَاتَّبِعْنى اَهْدِکَ صِراطًا سَوِیًّا (43) | پس از من پیروی کن تا تو را به راه راست هدایت نمایم» |
یا اَبَتِ لاتَعْبُدِ الشَّیْطانَ | پدرم: «شیطان را پرستش نکن ؛ |
اِنَّ الشَّیْطانَ کانَ لِلرَّحْمٰنِ عَصِیًّا (44) | که او همواره در برابر خدای مهربان، نافرمان و عصیانگر است» |
یا اَبَتِ اِنّى اَخافُ | ای پدر: «من واقعاً میترسم ، |
اَنْ یَمَسَّکَ عَذابٌ مِنَ الرَّحْمٰنِ | که مجازاتی از جانب خدای مهربان به تو برسد؛ |
فَتَکونَ لِلشَّیْطانِ وَلِیًّا (45) | آنگاه یار شیطان شوی» |
قالَ اَراغِبٌ اَنْتَ عَنْ آلِهَتى یا اِبْراهیمُ | پدرش گفت: « ای ابراهیم، آیا تو از خدایان من روگردانی ؟ |
لَئِنْ لَمْ تَنْتَهِ لَاَرْجُمَنَّکَ | اگر دست برنداری، سنگسارت میکنم؛ |
وَ اهْجُرْنى مَلِیًّا (46) | حال برای زمانی طولانی از من دور شو» |
قالَ سَلامٌ عَلَیْکَ | ابراهیم گفت: «سلامت باشی؛ |
سَاَسْتَغْفِرُ لَکَ رَبّى | از خدا برای تو آمرزش میخواهم ؛ |
اِنَّهو کانَ بى حَفِیًّا (47) | که او نسبت به من مهربان است |
وَ اَعْتَزِلُکُمْ وَ ما تَدْعونَ مِنْ دونِ اللّهِ | از شما و آنچه به جای خدا میخوانید، کناره میگیرم؛ |
وَ اَدْعو رَبّى | و فقط صاحب اختیارم را میخوانم؛ |
عَسیٰ اَلّا اَکونَ بِدُعاءِ رَبّى شَقِیًّا (48) | امیدوارم بعد از دعا، از لطف الهی محروم نباشم» |
فَلَمَّا اعْتَزَلَهُمْ وَ ما یَعْبُدونَ مِنْ دونِ اللّهِ | وقتی از آنان، و آنچه به جای خدا میپرستیدند، کناره گرفت، |
وَهَبْنا لَهو اِسْحاقَ وَ یَعْقوبَ | اسحاق و یعقوب را به او بخشیدیم؛ |
وَ کُلًّا جَعَلْنا نَبِیًّا (49) | و همه را پیامبر قرار دادیم |
وَ وَهَبْنا لَهُمْ مِنْ رَحْمَتِنا | و آنها را از رحمت خود بهرهمند ساختیم |
وَ جَعَلْنا لَهُمْ لِسانَ صِدْقٍ عَلِیًّا (50) | و برای آنان، آوازهی نیک و مقامی والا را قرار دادیم. |
تعبیر این آیات در استخاره با قرآن
بد است، توجه داشته باشد:
- و در این کتاب، ابراهیم را یاد کن؛ او پیامبری بسیار راستگو بود.
- هنگامیکه به پدرش گفت: «پدرم، چرا چیزی را میپرستی که نمیشنود، و نمیبیند و هیچ به کار تو نیاید؟»
- ای پدر: «دانشی نصیب من شده که تو به آن آگاه نیستی؛ پس از من پیروی کن تا تو را به راه راست هدایت نمایم» پدرم: «شیطان را پرستش نکن؛که او همواره در برابر خدای مهربان، نافرمان وعصیانگر است»
- ای پدر: «من واقعاً میترسم، که مجازاتی از جانب خدای مهربان به تو برسد؛ آنگاه یار شیطان شوی»