
در این مقاله بخشی از داستان حضرت موسی (ع) و بعثت ایشان به پیامبری از سوره طاها آیات 9 تا 16 آمده است. خداوند متعال در این آیات، از زمانی سخن میگوید که حضرت موسی (ع) در سرزمین مقدس طوی، آتشی میبیند و خداوند او را به پیامبری برمیگزیند. سپس خداوند به او میفرماید که او الله است و هیچ خدایی جز او نیست و از او میخواهد که او را بپرستد و نماز برپا دارد. در پایان نیز بشارت قیامت و هشدار نسبت به غفلت از آن آمده است.
وَ هَلْ اَتاکَ حَدیثُ موسیٰ (9) | آیا سرگذشت حضرت موسیٰ به تو رسیده است |
اِذْ رَآ نارًا فَقالَ لِاَهْلِهِ امْکُثوا | هنگامیکه آتشی دید و به خانوادهاش گفت: «اندکی صبر کنید، |
اِنّى آنَسْتُ نارًا لَعَلّى آتیکُمْ مِنْها بِقَبَسٍ | من آتشی دیدم، شاید برایتان شعلهای از آن را بیاورم |
اَوْ اَجِدُ عَلَى النّارِ هُدًى (10) | یا در پرتو آن آتش، راهنمایی پیدا کنم» |
فَلَمّا اَتاها نودِیَ یا موسیٰ (11) | وقتی به آنجا آمد، ندا داده شد: ای موسیٰ، |
اِنّى اَنَا رَبُّکَ فَاخْلَعْ نَعْلَیْکَ | «منم من، صاحب اختیار تو، کفشهایت را در آور |
اِنَّکَ بِالْوادِ الْمُقَدَّسِ طُوًى (12) | که تو در سرزمین مقدس «طُویٰ » و در مقام قرب الهی هستی |
وَ اَنَا اخْتَرْتُکَ فَاسْتَمِعْ لِما یوحیٰ (13) | و من تو را برگزیدم؛ پس به آنچه برتو وحی میشود، گوش بسپار |
اِنَّنى اَنَا اللّهُ لا اِلٰهَ اِلّا اَنَا فَاعْبُدْنى | همانا منم اللّه، خدایی جز من نیست؛ پس مرا به یگانگی عبادت کن |
وَ اَقِمِ الصَّلاهَ لِذِکْرى (14) | و نماز را به یاد من، بر پا دار |
اِنَّ السّاعَهَ آتِیَهٌ اَکادُ اُخْفیها | قطعاً قیامت فرا میرسد، میخواهم آن را کاملاً پنهان کنم |
لِتُجْزیٰ کُلُّ نَفْسٍ بِما تَسْعیٰ (15) | تا هر کسی در برابر کوشش خود، پاداش بگیرد |
فَلا یَصُدَّنَّکَ عَنْها مَنْ لایُؤْمِنُ بِها وَ اتَّبَعَ هَواهُ فَتَرْدیٰ (16) | مبادا کسی که به آن ایمان ندارد و از هوای نفس پیروی میکند، تو را از یاد قیامت غافل کند؛ زیرا هلاک میشوی» |
خوب است :