این نوشتار راجب سوره مؤمنون آیات 23 تا 30 از قرآن کریم است که به بخشی از داستان حضرت نوح (ع) و قوم او میپردازد. در این آیات، خداوند به فرستادن حضرت نوح به سوی قومش برای هدایت آنها و دعوتشان به پرستش خدای یگانه اشاره میکند. همچنین به انکار و تکذیب قوم نوح و درخواست یاری از خدا توسط حضرت نوح در مقابله با آنها پرداخته شده است. در نهایت، ساختن کشتی نوح به فرمان الهی برای نجات مؤمنان در برابر عذابی که برای کافران فرا رسید، مطرح میشود. آیات یادآور امتحان الهی و وجود آیات و نشانههایی در این داستان است.
وَ لَقَدْ اَرْسَلْنا نوحًا اِلیٰ قَوْمِهى | و نوح را به سوی قومش فرستادیم |
فَقالَ یا قَوْمِ اعْبُدُوا اللّهَ | پس گفت: «ای قوم من، اللّه را بپرستید، |
ما لَکُمْ مِنْ اِلٰهٍ غَیْرُهو اَفَلا تَتَّقونَ (23) | خدایی جز او ندارید، آیا خویشتنداری نمیکنید؟» |
فَقالَ الْمَلَاُ الَّذینَ کَفَروا مِنْ قَوْمِهى | آنگاه سران کافر قومش گفتند: |
ما هٰذا اِلّا بَشَرٌ مِثْلُکُمْ | «این فقط بشری مانند شما است |
یُریدُ اَنْ یَتَفَضَّلَ عَلَیْکُمْ | که میخواهد بر شما برتری یافته و مسلّط شود. |
وَ لَوْ شاءَ اللّهُ لَاَنْزَلَ مَلائِکَهً | اگر خدا میخواست به ما پیامی بدهد فرشتگان را میفرستاد |
ما سَمِعْنا بِهٰذا فى آبائِنَا الْاَوَّلینَ (24) | این ادّعای نوح را در میان پدران گذشته خود نشنیدهایم |
اِنْ هُوَ اِلّا رَجُلٌ بِهى جِنَّهٌ | او مردی است که نوعی جنون دارد |
فَتَرَبَّصوا بِهى حَتّیٰ حینٍ (25) | پس برایش تا مدّتی صبر کنید تا بهبود یابد یا بمیرد» |
قالَ رَبِ | نوح گفت: «خدایا، |
انْصُرْنى بِما کَذَّبونِ (26) | در اینکه آنان که مرا دروغگو شمردند، یاریم کن» |
فَاَوْحَیْنا اِلَیْهِ | ما هم به او وحی کردیم |
اَنِ اصْنَعِ الْفُلْکَ بِاَعْیُنِنا وَ وَحْیِنا | که زیر نظر ما، و بر اساس وحی ما، یک کشتی بساز؛ |
فَاِذا جاءَ اَمْرُنا وَ فارَ التَّنّورُ | سپس هنگامیکه فرمانمان رسید و «آن تنور» به فوران آمد، |
فَاسْلُکْ فیها مِنْ کُلٍّ زَوْجَیْنِ اثْنَیْنِ | در آن از هر نوع حیوان مورد نیاز دو تا وارد کن ؛ |
وَ اَهْلَکَ اِلّا مَنْ سَبَقَ عَلَیْهِ الْقَوْلُ مِنْهُمْ | و نیز خانوادهات را، مگر آنکه قبلاً وعدهی مجازات، برایش داده شده؛ |
وَ لاتُخاطِبْنى فِى الَّذینَ ظَلَموا | و با من از ستمگران سخن نگو؛ |
اِنَّهُمْ مُغْرَقونَ (27) | که آنان غرق شدنیاند |
فَاِذَا اسْتَوَیْتَ اَنْتَ وَ مَنْ مَعَکَ عَلَى الْفُلْکِ | سپس چون تو و همراهانت، در کشتی نشستید، |
فَقُلِ الْحَمْدُ لِلّهِ | بگو: «ستایش مخصوص خدایی است، |
الَّذى نَجّانا مِنَ الْقَوْمِ الظّالِمینَ (28) | که از گروه ستمکاران نجاتمان داد» |
وَ قُلْ رَبِّ اَنْزِلْنى مُنْزَلًا مُبارَکًا | و بگو: «خداوندا ، مرا در جایگاهی مبارک فرود آور |
وَ اَنْتَ خَیْرُ الْمُنْزِلینَ (29) | که تو از همهی فرودآورندگان بهتری» |
اِنَّ فى ذٰلِکَ لَآیاتٍ | قطعاً در این ماجرا نشانههایی است |
وَ اِنْ کُنّا لَمُبْتَلینَ (30) | و بیشک ما همه را امتحان میکنیم |
تعبیر این آیات در استخاره با قرآن
بد است، توجه داشته باشد:
- نوح را به سوی قومش فرستادیم، پس گفت: «ای قوم من، اللّه را بپرستید، خدایی جز او ندارید، آیا خویشتنداری نمیکنید؟» آنگاه سران کافر قومش گفتند: «این فقط بشری مانند شما است که میخواهد بر شما برتری یافته و مسلّط شود. نوح گفت: «خدایا، در اینکه آنان که مرا دروغگو شمردند، یاریم کن» . ما هم به او وحی کردیم که زیر نظر ما، یک کشتی بساز و چون تو و همراهانت، در کشتی نشستید، بگو: «ستایش مخصوص خدایی است، که از گروه ستمکاران نجاتمان داد»