در این مقاله به بررسی سوره یاسین آیات 13 تا 30 از کلام الله مجید میپردازیم که ماجرای پیامبرانی را بیان می کند که به سوی مردم شهر انطاکیه فرستاده شدند. این آیات داستان تکذیب و آزار پیامبران توسط مردم این شهر و ایمان آوردن یکی از اهالی شهر و شهادت او را بیان میکند. همچنین این آیات به صبر و استقامت پیامبران و پاسخگویی آنها به تهدیدها و تکذیبهای مردم اشاره دارد. امید است با مطالعه این آیات بتوانیم الگوهایی از ایمان و صبر را برای زندگی خود بیابیم.
وَ اضْرِبْ لَهُمْ مَثَلًا | و برایشان مثالی بزن: |
اَصْحابَ الْقَرْیَهِ اِذْ جاءَهَا الْمُرْسَلونَ (13) | مردم شهری به نام انطاکیه را که پیامبران به آنجا آمدند |
اِذْ اَرْسَلْنا اِلَیْهِمُ اثْنَیْنِ فَکَذَّبوهُما | آنگاه که دو تن را به سویشان فرستادیم ولی آنها را دروغگو شمردند، |
فَعَزَّزْنا بِثالِثٍ | پس آنان را با سومین فرستاده تقویت کردیم |
فَقالوا اِنّا اِلَیْکُمْ مُرْسَلونَ (14) | پیامبران گفتند: «ما به سویتان فرستاده شدهایم» |
قالوا ما اَنْتُمْ اِلّا بَشَرٌ مِثْلُنا | کافران گفتند: «شما جز انسانهایی مانند ما نیستید |
وَ ما اَنْزَلَ الرَّحْمٰنُ مِنْ شَىْءٍ | و خدای رحمان هیچ چیزی را نازل نکرده، |
اِنْ اَنْتُمْ اِلّا تَکْذِبونَ (15) | شما فقط دروغ میگویید» |
قالوا رَبُّنا یَعْلَمُ اِنّا اِلَیْکُمْ لَمُرْسَلونَ (16) | پیامبران گفتند: «خدا میداند که ما به سویتان فرستاده شدهایم |
وَ ما عَلَیْنا اِلَّا الْبَلاغُ الْمُبینُ (17) | و بر عهدهی ما، جز رساندنِ آشکارِ پیام وحی نیست» |
قالوا اِنّا تَطَیَّرْنا بِکُمْ | کافران گفتند: «ما واقعاً به شما فال بد زدهایم |
لَئِنْ لَمْ تَنْتَهوا لَنَرْجُمَنَّکُمْ | اگر از دعوت دست برندارید، حتماً سنگسارتان میکنیم |
وَ لَیَمَسَّنَّکُمْ مِنّا عَذابٌ اَلیمٌ (18) | و قطعاً شکنجهای دردناک، از ما به شما میرسد» |
قالوا طائِرُکُمْ مَعَکُمْ اَئِنْ ذُکِّرْتُمْ | پیامبران گفتند: «فال بد، باخودتان است، اگر شما را توجّه دهند، |
بَلْ اَنْتُمْ قَوْمٌ مُسْرِفونَ (19) | بلکه شما گروهی اسراف کارید» |
وَ جاءَ مِنْ اَقْصَا الْمَدینَهِ رَجُلٌ یَسْعیٰ | و از دورترین نقطهی شهر، مردی شتابان آمد |
قالَ یا قَوْمِ ا تَّبِعُوا الْمُرْسَلینَ (20) | که می گفت: «ای قوم من، از این پیامبران، پیروی کنید؛ |
اِتَّبِعوا مَنْ لایَسْاَلُکُمْ اَجْرًا | از کسانی پیروی کنید که از شما پاداشی نمیخواهند؛ |
وَ هُمْ مُهْتَدونَ (21) | و خودشان، هدایت شدهاند |
وَ ما لِیَ لااَعْبُدُ الَّذى فَطَرَنى | چرا کسی را نپرستم که مرا آفرید؟ |
وَ اِلَیْهِ تُرْجَعونَ (22) | همان کسی که به سوی او بازگشت داده میشوید؟ |
اَ اَتَّخِذُ مِنْ دونِهى آلِهَهً | آیا به جای او خدایانی را بپرستم |
اِنْ یُرِدْنِ الرَّحْمٰنُ بِضُرٍّ | که اگر خدای رحمان، گزندی را برایم بخواهد، |
لاتُغْنِ عَنّى شَفاعَتُهُمْ شَیْئًا وَ لایُنْقِذونِ (23) | شفاعتشان هرگز به کارم نمیآید و نمیتوانند نجاتم دهند؟ |
اِنّى اِذًا لَفى ضَلالٍ مُبینٍ (24) | آنگاه، من قطعاً در گمراهی آشکاری خواهم بود |
اِنّى آمَنْتُ بِرَبِّکُمْ فَاسْمَعونِ (25) | من به خداوند ایمان آوردهام، پس به سخنم توجّه کنید» |
قیلَ ادْخُلِ الْجَنَّهَ | ولی سرانجام آن مؤمن را کشتند. گفته شد: «وارد بهشت شو» |
قالَ یا لَیْتَ قَوْمى یَعْلَمونَ (26) | گفت: «ای کاش قوم من میدانستند |
بِما غَفَرَ لى رَبّى وَ جَعَلَنى مِنَ الْمُکْرَمینَ(27) | که خداوند مرا بخشید، و از عزیزان، قرارم داد» |
وَ ما اَنْزَلْنا عَلیٰ قَوْمِهى مِنْ بَعْدِهى مِنْ جُنْدٍ مِنَ السَّماءِ وَ ما کُنّا مُنْزِلینَ (28) | و پس از شهادتِ او، هیچ سپاهی را، برای عذاب قومش از آسمان فرود نیاوردیم، همانگونه که قبل از آن نیز چنین نمیکردیم |
اِنْ کانَتْ اِلّا صَیْحَهً واحِدَهً | عذاب، جز یک غرّش آسمانی نبود |
فَاِذا هُمْ خامِدونَ (29) | و آنگاه خاموشی کامل |
یا حَسْرَهً عَلَى الْعِبادِ مایَأْتیهِمْ مِنْ رَسولٍ | افسوس بر این بندگان! برایشان فرستادهای نمیآمد، |
اِلّا کانوا بِهى یَسْتَهْزِئونَ (30) | مگر آنکه او را مسخره میکردند. |
تعبیر این آیات در استخاره با قرآن
خوب است به شرطی که:
- از پیامبران الهی، پیروی کنید، از کسانی که از شما پاداشی نمیخواهند و خودشان، هدایت شدهاند؛ چرا کسی را نپرستیم که مرا آفرید و به سوی او بازگشت میکنیم؟