این مقاله شامل سوره نجم آیات 1 تا 18 از قرآن کریم است که درباره وحی الهی به پیامبر اکرم (ص) و دیدار ایشان با جبرئیل (ع) و مشاهده آیات خداوند سخن میگوید. این آیات تأکید میکنند که پیامبر (ص) هرگز از روی هوای نفس سخن نگفته و تمامی سخنان ایشان وحی الهی بوده است. همچنین بیان میدارند که دل و زبان پیامبر (ص) هرگز از حق منحرف نشد و ایشان به دیدار جبرئیل (ع) و مشاهده برخی از آیات بزرگ الهی مشرف شدند.
بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحیمِ | به نام خدایی که مهرش بسیار است و همیشگی |
وَ النَّجْمِ اِذا هَویٰ (1) | سوگند به ستاره هنگامیکه در خود فرو میریزد! [i] |
ما ضَلَّ صاحِبُکُمْ وَ ما غَویٰ (2) | که هرگز دوست شما – پیامبر خدا- گمراه و منحرف نشده |
وَ ما یَنْطِقُ عَنِ الْهَویٰ (3) | و به خاطر تمایلات شخصی خود، سخن نمیگوید |
اِنْ هُوَ اِلّا وَحْىٌ یوحیٰ (4) | آنچه میگوید، فقط وحی الهی است |
عَلَّمَهو شَدیدُ الْقُویٰ (5) | جبرئیل امین، -فرشتهای پرتوان- به او آموخته است |
ذو مِرَّهٍ فَاسْتَویٰ (6) | همان که توانایی زیادی دارد، پیامبر را استوار نمود |
وَ هُوَ بِالْاُفُقِ الْاَعْلیٰ (7) | در حالی که او در افق بالاتری بود |
ثُمَّ دَنا فَتَدَلّیٰ (8) | سپس به مقام قرب الهی نزدیک و نزدیکتر شد |
فَکانَ قابَ قَوْسَیْنِ اَوْ اَدْنیٰ (9) | تا با جبرئیل به اندازهی دو کمان یا نزدیکتر گردید |
فَاَوْحىٰ اِلیٰ عَبْدِهى ما اَوْحیٰ (10) | آنگاه آنچه را خدا باید به بندهاش وحی میکرد، وحی نمود |
ما کَذَبَ الْفُؤادُ ما رَایٰ (11) | قلب پاک محمّد، نسبت به آنچه که دید، دروغ نگفت |
اَفَتُمارونَهو عَلیٰ ما یَریٰ (12) | آیا با او دربارهی آنچه میبیند، جدال میکنید؟ |
وَ لَقَدْ رَآهو نَزْلَهً اُخْریٰ (13) | و قطعاً او فرشته وحی را یک بار دیگر دیده |
عِنْدَ سِدْرَهِ الْمُنْتَهیٰ (14) | در کنار آخرین درخت سِدرَه[ii] |
عِنْدَها جَنَّهُ الْمَأْویٰ (15) | که جایگاه بهشت، در نزدیک آن است |
اِذْ یَغْشَى السِّدْرَهَ ما یَغْشیٰ (16) | آنگاه که چیزی، «سدره المنتهی» را، آنگونه که باید، پوشانده بود |
ما زاغَ الْبَصَرُ وَ ما طَغیٰ (17) | چشم پیامبر هرگز منحرف نشد و نلغزید |
لَقَدْ رَایٰ مِنْ آیاتِ رَبِّهِ الْکُبْریٰ (18) | به راستی او بعضی از آیات بسیار بزرگ الهی را دید. |
[i] معنای فرو ریختن یک ستاره برای گذشتگان که با علم نجوم جدید آشنا نبودند، مبهم بود. بعضی از مترجمین آن را «غروب کردن» معنی کردهاند. امّا «هوی» به معنی درون ریزی یک ستاره است و آخرین مرحله از عمر ستارگان محسوب میشود. همهی ستارگان و از جمله خورشید ما، وقتی سوخت اتمی آنها کاهش مییابد، شروع به بزرگ شدن میکنند و حجم آنها به هزاران برابر معمول میرسد. آنگاه در یک فرآیند ناگهانی، منفجر شده و بخشی از پوسته آنها به طرف خارج پخش میشود و بخش بزرگتری به طرف مرکز ستاره، درون ریز شده و ستاره به تدریج خاموش میگردد. این مرحله پایانی، همانی است که قرآن به آن سوگند یاد نمود.
[ii] سدر درختی است که در چهار فصل سال، سبز است و از برگ آن برای شستشو، شامپو میسازند.
تعبیر این آیات در استخاره با قرآن
بد است :
- سوگند به ستاره هنگامیکه در خود فرو میریزد! که هرگز دوست شما – پیامبر خدا- گمراه و منحرف نشده و به خاطر تمایلات شخصی خود، سخن نمیگوید، آنچه میگوید، فقط وحی الهی است؛ چشم پیامبر هرگز منحرف نشد و نلغزید؛ به راستی او بعضی از آیات بسیار بزرگ الهی را دید.