در این مقاله، سوره یوسف آیات 63 تا 68 و ترجمه فارسی آنها آمده است. این آیات به بازگشت برادران حضرت یوسف به نزد پدرشان یعقوب و گفتگوی آنها با ایشان میپردازد. برادران یوسف پس از بازگشت از مصر، از یعقوب میخواهند که برادر کوچکشان بنیامین را نیز با آنها بفرستد تا بتوانند سهم او را از غله دریافت کنند. یعقوب پس از گرفتن پیمان از آنها مبنی بر مراقبت از فرزندش، بنیامین را با برادران به مصر میفرستد و به آنها توصیه میکند که از دروازههای مختلف وارد شهر شوند. این آیات بیانگر تلاش یعقوب برای یافتن فرزند گمشدهاش یوسف است.
فَلَمّا رَجَعوا اِلیٰ اَبیهِمْ قالوا | زمانی که به نزد پدر بازگشتند، گفتند: |
یا اَبانا مُنِعَ مِنَّا الْکَیْلُ فَاَرْسِلْ مَعَنا اَخانا | «ای پدر، پیمانه بنیامین از ما دریغ شد، برادرمان را با ما بفرست |
نَکْتَلْ وَ اِنّا لَهو لَحافِظونَ (63) | که پیمانه او را بگیریم و ما از او محافظت خواهیم کرد» |
قالَ هَلْ آمَنُکُمْ عَلَیْهِ | پدرگفت: «آیا اگر به شما، در مورد حفاظت از او اطمینان کنم، |
اِلّا کَما اَمِنْتُکُمْ عَلیٰ اَخیهِ مِنْ قَبْلُ | نتیجهاش مانند همان میشود که قبلاً برای برادرش به شما اطمینان کردم؟ |
فَاللّهُ خَیْرٌ حافِظًا | هرچند که خدا بهترین نگهبان است؛ |
وَ هُوَ اَرْحَمُ الرّاحِمینَ (64) | و او از همهی مهربانان، مهربانتر است» |
وَ لَمّا فَتَحوا مَتاعَهُمْ | و هنگامیکه بارهایشان را گشودند، |
وَجَدوا بِضاعَتَهُمْ رُدَّتْ اِلَیْهِمْ | سرمایه اندک خود را یافتند که به آنها بازگردانده شده بود |
قالوا یا اَبانا ما نَبْغى | گفتند: «ای پدر، دیگرچه میخواهیم؟ |
هٰذِهى بِضاعَتُنا رُدَّتْ اِلَیْنا | این سرمایهی ماست که به ما بازگردانده شده! |
وَ نَمیرُ اَهْلَنا | دوباره با این مال، آذوقهای برای خانوادهی خویش، فراهم میکنیم |
وَ نَحْفَظُ اَخانا | و برادرمان را هم نگه میداریم؛ |
وَ نَزْدادُ کَیْلَ بَعیرٍ | و یک بارِ شتر به خاطر حضور بنیامین میافزاییم[i] |
ذٰلِکَ کَیْلٌ یَسیرٌ (65) | این که آوردهایم ، پیمانهای اندک است» |
قالَ لَنْ اُرْسِلَهو مَعَکُمْ | پدر گفت: «من هرگز او را با شما نخواهم فرستاد |
حَتّیٰ تُؤْتونِ مَوْثِقًا مِنَ اللّهِ لَتَأْتُنَّنى بِهى | تا آنکه پیمانی استوار و خدایی بدهید، که حتماً او را باز میآورید |
اِلّا اَنْ یُحاطَ بِکُمْ | مگر آنکه واقعاً گرفتار شوید» |
فَلَمّا آتَوْهُ مَوْثِقَهُمْ | آنگاه وقتی فرزندانش قول دادند و پیمان بستند، |
قالَ اللّهُ عَلیٰ ما نَقولُ وَکیلٌ (66) | پدر گفت: «خدا بر آنچه میگوییم گواه است». |
وَ قالَ یا بَنِیَّ لاتَدْخُلوا مِنْ بابٍ واحِدٍ | و باز پدر گفت: «پسران من، از یک دروازه وارد نشوید؛ |
وَ ادْخُلوا مِنْ اَبْوابٍ مُتَفَرِّقَهٍ | بلکه از دروازههای مختلف وارد شوید؛ |
وَ ما اُغْنى عَنْکُمْ مِنَ اللّهِ مِنْ شَىْءٍ | ولی نمیتوانم در برابر ارادهی خدا هیچ کاری برایتان بکنم؛ |
اِنِ الْحُکْمُ اِلّا لِلّهِ عَلَیْهِ تَوَکَّلْتُ | فرمان، فقط در اختیار خداست؛ تنها بر او توکّل کردهام؛ |
وَ عَلَیْهِ فَلْیَتَوَکَّلِ الْمُتَوَکِّلونَ (67) | و توکّلکنندگان باید فقط بر او توکّل کنند[ii]» |
وَ لَمّا دَخَلوا مِنْ حَیْثُ اَمَرَهُمْ اَبوهُمْ | هنگامیکه از جایی که پدر به آنان فرمان داده بود وارد شدند، |
ما کانَ یُغْنى عَنْهُمْ مِنَ اللّهِ مِنْ شَىْءٍ | این فرمان نتوانست در برابر خدا، هیچ کاری برای آنها بکند، |
اِلّا حاجَهً فى نَفْسِ یَعْقوبَ قَضاها | جز آنکه نیازی در دل یعقوب بود، که آن را به انجام رساند. |
وَ اِنَّهو لَذو عِلْمٍ لِما عَلَّمْناهُ | همانا یعقوب، بخاطر آنچه به او آموخته بودیم، دانشی داشت؛ |
وَ لٰکِنَّ اَکْثَرَ النّاسِ لایَعْلَمونَ (68) | ولی بیشتر مردم نمیدانند. |
[i] معلوم میشود سهم هر نفر یک بار شتر بوده است.
[ii] گروهی این آیه را دلیل بر صحت چشم زخم دانستهاند ولی چنین نیست. درخواست یعقوب از پسرانش دلیل دیگری داشته است که به شرح آن میپردازیم: میدانیم که یعقوب مشتاق یافتن یوسف بوده و به دلیل همان خوابی که یوسف در کودکی برای پدرش نقل نموده، پدر آگاه است که او به مقامی خواهد رسید و برادرانش در برابر او سجده میکنند. از آنجا که برادران، افرادی ظاهربین بودند، یعقوب میداند که مقام مذکور، مقامی ظاهری است. امّا در آن زمان حکومت مصر تنها قدرت در منطقه بوده و لذا یعقوب فهمیده بود که یوسف در مصر به مقامی رسیده است. او از فرزندانش میخواهد که از دروازههای مختلف وارد آن سرزمین شوند تا احتمال یافتن یوسف افزایش یابد و در یکی از این مسیرها، یوسف را ببینند یا یوسف آنها را پیدا کند. البته آن پیامبر بزرگ میداند که تا خدا نخواهد، این مشکل حل نمیشود ولی درخواست این تنها کاری است که یعقوب پیر قادر به انجام آن بوده است .
تعبیر این آیات در استخاره با قرآن
خوب است به شرطی که:
- خدا بهترین نگهبان است؛ و او از همهی مهربانان، مهربانتر است، توانایی خود را بکار گیرید، با همین سرمایه اندک خودتان، خداوند شما را نجات میدهد، سرمایه های رفته نیز، بازگردانده می شود. همیشه از یک راه نروید، راههای مختلف را بررسی کنید. البته فرمان همه ی کارها، در اختیار خداست؛ تنها بر او امید داشته باشید و توکّلکنندگان باید فقط بر او توکّل کنند