«ای اهل ایمان، از گمانِ بد درباره ی مردم دوری کنید، برخی گمان ها گناه است.»
(حجرات/12)
«آنان که به بانوان مومن و پاک دامن بیخبر از همه جا تهمت ناموسی میزنند، در دنیا و آخرت لعنت شدهاند و بیتردید عذابی سخت چشم براهشان است. همان روزی که دست و پا و زبانشان در باره ی گفتار و رفتار زشتی که در دنیا مرتکب شدهاند، علیهشان شهادت میدهند.»
(نور/24-23)
بدگمانی؛ اگر ناشی از توهم مواد مخدر یا بیماری روانی نباشد، احتمالاً بخاطر کاهش رابطه عاطفی یا عشق زیاد یا لو رفتن دروغی است که باور غلطی را تایید میکند.
ذهن انسان در خیالپردازی قوی و استاد است و میتواند موضوع کوچکی را به داستانی بزرگ تبدیل کند. اگر موضوعی شک برانگیز با گفت وگو شفاف نشود، ذهن ممکن است به این نتیجه غلط برسد که پیمان وفاداری شکسته شده است!
پروردگارا؛
ای درمان کننده قلبها!
من در تارهای بیماری شک و بدگمانی گرفتارم. مرا از شر این شیطان رها کن زیرا میدانم اگر مهار نشود، به بنیان خانوادهام صدمات جدی وارد میکند.
نگذار، گمان بد در نظرم دُرست جلوه داده شود و موجب تردید در ابراز محبت، انجام کار دُرست و پیروی از هوای نفس شود.
یاریم کن عشق و اعتماد به همسرم، بجای حسادت، نفرت و تهمت ساکن شوند.
ای توجه دهنده قلب ها!
به من یادآوریکن، ظواهر زندگی ناپایدارند و خوشبختی و شادی واقعی، در وفاداری و اعتماد به یکدیگر و همبستگی با کسانی است که قلبشان بخاطر تو میتپد.
آمین
گمان بد نسبت به افراد بی گناه، بدترین نوع دروغ و ستمگری است
دروغ
قرآن کریم میفرماید:
«آنان که به خیال خودشان میخواهند خدا و مردم را فریب دهند، بیآنکه بفهمند خودشان را گول میزنند. آنها مَرض دارند و خدا هم مَریضیشان را بیشتر کرده و میکند و نتیجه دروغگویی عذابی زجرآور خواهد شد. ای مسلمانان در حضور خدا مراقب رفتارتان باشید و سنجیده سخن گویید تا خدا کارهایتان را سروسامان دهد و گناهان شما را بیامرزد.»
(بقره/ 10 و احزاب/71-70)
دروغ چه از نوع مصلحت آمیز باشد یا از انواع دیگر، پوشاندن حقیقت، فریبکاری و دروازه ورود به گناه است و از دیدگاه تمام ادیان گناه محسوب میشود.
وجدان آگاه و پاک هر فردی، شاهد گفته هایش است. هر بارکه دروغ می گویید، نه تنها به وجدانتان آسیب می رسانید و بخشی از وجودتان را از بین می برید بلکه ایمان دیگران را نسبت به خود کم می کنید و از ارزش ها و فضایل انسانی دور می شوید.
همیشه، حقیقت را بگویید حتی اگر به ضررتان باشد یا دستان و صدایتان به لرزند. راستگویی، آرامشتان را چندین برابر می کند، اعتبارتان را نزد مردم بالا می برد و با افتخار به سمت مقصدی گام بر می دارید که تقدیر برایتان مقدر کرده است.
نکات زیر را بخاطر بسپاریم:
- دروغ، دروغ به بار میآورد و دروغگو نمیتواند همیشه مراقب باشد تا خود را لو ندهد.
- ما انسانها با غرایز و بدون هیچگونه عادتی به دنیا میآییم و در طول زندگی عادتهای خوب یا بد را در خود پرورش میدهیم. همانگونه که عادات خوب کتاب خواندن یا ورزش را با تمرین و تکرار یاد میگیریم، عادت به راستگویی را نیز میتوانیم بیاموزیم.
- صداقت با ارزش است. همواره کودکان و نوجوانان را به راستگویی تشویق نماییم و خطای آنها را در زمان و جای مناسب تذکر دهیم و از آنها بخواهیم آن را جبران کنند.
- به دیگران اعتماد کنیم، گرچه بهای اعتماد بی چون و چرا را نیز مجبوریم گاهی بپردازیم، اما گنجی که بدست میآوریم، همبستگی و اتحاد خانواده و همکاران است که ارزشش از کشف چند دروغ بیشتر است.
رفاه و درستکاری یا فقر و رشوه خواری
قرآن کریم میفرماید:
«اموال همدیگر را که بین شما در گردش است، به ناحق نخورید و برای بالا کشیدن مال مردم از راه ظلم و گناه به قاضیها رشوه ندهید خودتان هم میدانید که این کار چقدر زشت است!»
(بقره/188)
◄ درآمد حاصل از رشوه، به هر شکلی حرام است خواه کم باشد یا زیاد، نقدی باشد یا غیرنقدی، از شرکت داخلی باشد یا خارجی.
پیامبر خدا فرمود:
«رشوه گرفتن کفر خالص است، از آن دوری کنید تا بوی خوش بهشت، به شما برسد.»
(بحارالانوار 101)
در کشورهای در حال توسعه، محور اصلی فعالیتهای اقتصادی در عرصهی مزارع کم مساحت، فروشگاههایهای کوچک و کارگاهای صنعتی انجام میشود. واحدهای کوچک دخل و خرج شفافی ندارند و سود و زیان آنها نامرئی است و عملاً دولت در وصول مالیات از آنها عاجز است.
درآمد کم دولت، بودجه را محدود میسازد و عواقب زیر را در پی دارد:
- بودجه کم و کارمندان زیاد، پرداخت حقوق مناسب را مشکل میکند. دستمزد ناچیز، کارمندان را در برابر رشوه آسیبپذیر میسازد. حقوقها هر چقدر ناچیزتر باشند احتمال تسلیم صاحب منصبان در برابر وسوسه دریافت رشوه بیشتر میشود.
- کمی بودجه، فعالیتهای عمرانی را محدود و بیکاری را گسترش میدهد. با گسترش فقر، بینوایان به سیاستمداری رو می آورند که در ازای آراء آنها مزایای مادی بیشتری بین هوادارانشان تقسیم کند.
- جلب آرای مردم نیاز به تبلیغات دارد و بدون داشتن پول، تبلیغات امکانپذیر نیست. بیشتر سیاستمداران برای تامین منابع مالی به شرکتهای داخلی یا خارجی روی میآورند تا در ازاء دریافت پول، بعد از انتخابات از آنها حمایت کنند.
- استخدام وکلا و بازرسان با تجربه و درستکار برای مبارزه با فساد، کم هزینه نیست و تامین بودجه آن برای دولت ناتوان مشکل است.
- توسعه اقتصادی با برنامه و نظاممند، زمینهای کوچک را یکپارچه میکند و امکان کِشت با ماشین آلات را فراهم میکند و تولید را بالا میبرد.
- توزیع کالا را از خرده فروشی به سمت عمده فروشی هدایت میکند و کارگاههای کوچک را به سمت گروههای صنعتی یا کارخانه های بزرگ رشد میدهد.
- رباخواران و موسسات مالی را به بانک با کارمزد کم تبدیل میکند و اخذ مالیات و عوارض گمرکی را شفاف و راحت مینماید.
با شفافتر شدن قوانین، رونق فعالیتهای اقتصادی و افزایش درآمد، توان اجرایی دولت بالا میرود و میتواند هزینه بیشتری را صرف مبارزه با فساد کند و نهایتاً با رفاه بیشتر، مردم میتوانند به رفتارهای اجتماعی شایستهتری دست یابند.
- و اما فساد، فساد عدم اعتماد افراد ذینفع یا مردم به صاحب منصبان در هر تشکیلات یا بنگاه است. خواه سازمان مردم نهاد یا موسسه خیریه یا دولتی یا خصوصی باشند!
- رشوه و رانت، به توزیع ناعادلانه ثروت دامن میزند و صاحب منصب رشوهگیر یا رانتخوار را به ناحق ثروتمند و سرمایهدار کارآفرین را فقیر میکند و مدیران سالم را بی اعتبار و بی اعتماد می سازد.
- رشوه و رانت، در تصمیمات و درآمد دولت بینظمی بوجود میآورد، و نظام تصمیم گیری را گمراه می کند و با ایجاد مانع در اجرای قوانین، به منافع عموم لطمه میزند و زیانبار و حرام است.
- کاهش قیمتها، با رقابت سالم امکانپذیر است. تبانی و رانت، رقابت سالم و اعتماد را در جامعه از بین میبرند و هزینه تولید را افزایش میدهد و بجای اینکه درآمد، مالیات و گمرکات را به خزانه عمومی (بیت المال) سرازیر کند، به جیب صاحب منصبان بیوجدان میریزد.
- فساد در دولت مشوق سیاست هایی است که از خزانه عمومی به نفع چند نفر خصوصی برداشت شود و قوانینی را زیر پا بگذارد که می بایستی حافظ منافع جامعه باشند. حاصل این کار، مساعدت های تبعیض محور به نفع شماری چند و آسیب به اکثریت مردم است.