اسم پسر با حرف ی

دلت می خواد هوش مصنوعی اسم فرزندت را برات انتخاب کنه؟ روی لینک زیر کلیک کن!

انتخاب نام برای فرزند یکی از دلپذیرترین مراحل آماده شدن برای ورود یک عضو جدید به خانواده است. اما این فرایند ممکن است دشوار نیز باشد، چرا که نام یک بخش مهم از هویت فرزند شما و همراه همیشگی او خواهد بود.
اسم اولین چیزی است که افراد دیگر از فرزند شما می شناسند و بنابراین بر تعاملات اجتماعی او تاثیر می گذارد. نام می تواند اولین تصویری که دیگران از فرزند شما دارند را تعیین کند.

نام ها می توانند رابطه قوی با فرهنگ، مذهب، یا تاریخ خانوادگی داشته باشند. انتخاب یک نام که این ارتباطات را نشان دهد، می تواند به فرزند شما برای درک اینکه از کجا آمده و به کجا می رود، کمک نماید.
نام ها معانی خاص خود را دارند و این معنی می تواند تاثیر زیادی بر چگونگی درک فرزند شما از خودش داشته باشد. پیش از انتخاب یک نام، تحقیق در مورد معنی آن اهمیت زیادی دارد.

نامی که به راحتی تلفظ و نوشته می شود، می تواند به کودک شما در برقراری ارتباط با دیگران کمک کند. اگر یادآوری و گفتن نامی که انتخاب می‌کنید برای بیشتر افراد سخت باشد، ممکن است منجر به اشتباه و سوء تفاهم شود.

در ادامه مطلب لیست کاملی از اسم پسر با حرف ی را گردآوری کردیم تا راهنمایی برای شما عزیزان در انتخاب این مهم باشد. با ما همراه باشید.

اسم پسر بر اساس حروف الفبا

اسم پسر ایرانی بر اساس حروف الفبا

اسم پسر فارسی که با حرف ی شروع می شود

نامتلفظمعنی
یادگار/yād(e)gār/۱- آنچه از کسی یا چیزی باقی می‌مانَد و خاطره‌ی او را در اذهان زنده نگه‌می‌دارد؛ ۲- یاد، خاطره؛ ۳- یادگاری؛ ۴- مجاز از فرزند خلف به جا مانده از پدر و جد، جانشین، وارث؛ ۵- در قدیم به معنی نشان، اثر؛ ۶- ماندگار، ماندنی
یارا/yārā/۱- توانایی، قدرت؛ ۲- جسارت، جرآت؛ ۳- (در قدیم) فرصت، مجال.
یاران/yārān/۱- دوستان، رفیقان؛ ۲- هم دستان، هم کاران؛ ۳- همراهان؛ ۴- هم نشینان.
یارتا/yārtā/همتای یار، همچون یار
یارمند/yārmand/دارای دوست و یار
یاره/yāre/یارا، قدرت
یارور/yārvar/یاریگر، یاور
یازان/yāzān/قصد کننده، خواهنده
یاسان/yāsān/از برساخته‌های فرقه‌ی آذرکیوان
یاور/yāvar/یاری دهنده، کمک کننده.
یاوند/yāvand/فرمان روا، پادشاه.
یزداد/yaz dād/خداداد
یزدان/yazdān/۱- خداوند، ایزد؛ ۲- در ادیان و در مذاهب ثنوی، خدای خیر و نیکی، ایزد مقابلِ اهریمن. [یزدان در اصل جمع یزد (= ایزد) است. در فارسی دری نیز مفرد به شمار آمده و در ترجمه‌ی «الله» به کار رفته است]
یزدان آفرید/yazdānāfarid/آفریده خدا، لحنی از ساخته های باربد
یزدان بخش/yazdānbaxš /خدداد، بخشش خدا
یزدان داد/yazdān-dād/خداداد
یزدان فر/yazdānfar /دارای فره ایزدی
یزدان مهر/yazdān-mehr/مهرِ خدایی، نشانه‌ی مهر و محبت ایزدی.
یزدان یار/yazdān-yār/۱- کسی که خداوند یار و یاور اوست؛ ۲- نام یکی از مشاهیر صوفیه در قرن ۴ هجری؛ [ابوبکر حسین بن علی یزدان یار ارموی].
یزدجرد/yazdjerd/یزدگرد.
یزدیار/yazdyār/نام پدر دستور بهمنیار از موبدان کرمان در زمان یزدگرد پادشاه ساسانی
یشتار/yaštār/پرستنده، نمازگزار.
یلان/yalān/یلانشان
یم/yam/جم، جمشید
اسم پسر فارسی با حرف ی

اسم پسر ترکی که با حرف ی شروع می شود

نامتلفظمعنی
یارق/yārogh/روشن سفید، نورانی
یاشا/yāšā/به معنی زنده باد!، آفرین!.
یاشار/yāšār/جاویدان، همیشه زنده.
یغما/yaqmā/غارت، تاراج، مالی که از غارت به دست آمده است
ینال/yanāl/۱- مجاز از سردار، رئیس به ویژه سردار ترک نژاد؛ ۲- غلام، برده.

اسم پسر اوستایی که با حرف ی شروع می شود

نامتلفظمعنی
یزدانشاه/yazdānšāh/نام پسر انوشیروان دادگر
اسم پسر اوستایی با حرف ی

اسم پسر عبری که با حرف ی شروع می شود

نامتلفظمعنی
یائیر/yāeer /کسی که خدا او را منور کرده است
یابین/yābin/کسی که از خداوند مراقبت می کند
یاراحمد/yārahmad/یار احمد
یاسر/yāser/۱- شترکُش که گوشت قسمت کند؛ ۲- آسان؛ ۳- چپ، طرف چپ
یاسین/yāsin/یس، سوره‌ی سی و ششم از قرآن کریم، دارای صدو هشتاد و یک آیه.
یافع/yāfe /کودک بالغ
یامن/yāmen /مبارک، خجسته، طرف دست راست
یحیی/yahyā/به معنی «تعمید دهنده»
یدالله/yadollāh/۱- دست خدا؛ ۲- مجاز از قدرت خداوند
یرمیا/yarmiyā/ارمیا، یرمیا یعنی «یهوه به زیر می‌اندازد»
یعقوب/yaequb/به معنی «پاشنه را می‌گیرد»
یمین الدین/yaminoddin/آن که به منزله دست راست دین است
یمین الله/yaminollāh/مایه‌ی برکت و سعادتمندی خدایی.
یورام/yurām /خداوند بر من است
یوسف/yuso(e)f/به معنی «خواهد افزود»
یوسف علی/yusefali /یوسف + علی
یوشع/yušee/نام یکی از پیامبران بنی‌اسرائیل (وصی و خلیفه‌ی موسی(ع) از نسل حضرت یوسف (ع) و یعقوب (ع)، نام وی (یوشع) در آغاز «هوشع‌» بود یعنی «او نجات می‌دهد» ولی بعد به «یهوشوع» یعنی یهوّه نجات می‌دهد مسما شد.
یونا/yunā/به معنی «خداوند می‌دهد»
اسم پسر عبری با حرف ی

اسم پسر در شاهنامه که با حرف ی شروع می شود

نامتلفظمعنی
یزدگرد/yazdgerd/به معنی آفریده‌ی یزدان، یا ایزد آفریده است
یلان سینه/yalānsine/دارای سینه ستبر و پهلوانی

اسم پسر با حرف ی در سایر ریشه ها

نامتلفظمعنیریشه
یادا/yādā/نشانآشوری
یارالله/yārollāh/دوست خدا.فارسی – عربی
یاسا/yāsā /فرمان، قانون، قائدهمغولی
یپرم/yapram /ثمربخشارمنی
یحیی محمد/yahyā-mohammd/مرکب از نام‌های یحیی و محمّدعربی – عبری
یمین/yamin/۱- راست، سمت راست، در مقابلِ یسار؛ ۲- دست راست انسان؛ ۳- مجاز از دست یار، مایه اقتدار؛ ۴- سوگند؛ ۵- توانگری، برکت و سعادت.قرآنی
یوسف رضا/yusef-rezā/مرکب از نام‌های یوسف و رضا.عربی – عبری
یوسف محمد/yusef-mohammad/مرکب از نام‌های یوسف و محمّد.عربی – عبری
یونس/yuno(e)s/۱) سوره‌ی دهم از قرآن کریم، دارای صد و نه آیه؛ ۲) یونس(ع) پسر متّی ملقب به ذوالنون (= صاحب ماهی) یکی از انبیای بنی اسرائیل که به روایت عهد عتیق، در نینوا ظهور کرد. هنگامی که در کشتی سفر می کرد او را در آب انداختند. ماهی بزرگی او را بلعید و سه روز بعد از شکم خود به ساحل انداخت. کتاب یونس نبی (ترجمه)، در عهد عتیق درباره‌ی اوست. + یونا.سریانی

نقطه
Logo