زبانشناسان، زبانهای مختلف را بر اساس ویژگیهای مشترک آنها در آوایش، ساختار کلمات، دستور زبان و… به گروههای گوناگونی تقسیم کردهاند. یکی از این گروهها، خانواده زبانهای «سامی» (Semitic) است که خود یکی از زیرشاخههای زبانهای آفریقایی-آسیایی است.
خانواده زبانهای سامی شامل عربی، عبری، آرامی، اکدی، فنیقی، کنعانی و زبانهای فراوان دیگری است که بعضی ازآنها نیز به گویشهای متعددی تقسیم میشوند. از این میان، اکثر زبانهای سامی از بین رفته و زبان عبری نیز تا مرز مردن پیش رفت. اما دوباره احیا شد و امروزه نزدیک به ده میلیون نفر به این زبان صحبت می کنند.
در زبان عبری با توجه به قدمت و پیشینه تاریخی که دارد اسامی زیبای زیادی وجود دارد که امروزه مورد توجه بسیاری از زوج های جوان که در مرحله انتخاب اسم هستند قرار گرفته است. در ادامه لیست کاملی از اسم پسر خاص عبری را گرد هم آوردیم تا راهنمایی برای شما عزیزان باشد. با ما همراه باشید.
اسم پسر عبری خاص و شیک
نام | تلفظ | معنی |
---|---|---|
ابراهیم | /ebrāhim/ | پدر عالی |
ابرهام | /abarhām/ | طبیعت، تدبیر کننده عالم، ابراهیم |
ابشالوم | /abšāolm/ | پدر سلامت، فرزند داود پیامبر که علیه او قیام کرد |
ابن یامین | /ebneyAmin/ | بنیامین، از پسران یعقوب که با یوسف از یک مادر بود |
ارمیا | /ermiyā/ | بزرگ داشته شده |
اسحاق | /ešāq/ | کهنه شدن، دور کردن، کهنه شدن جامه |
اسرافیل | /esrāfil/ | درخشیدن مانند آتش، به باور مسلمانان و پیروان دیگر ادیان سامی، یکی از فرشتگان مقرب خداوند است که در روز قیامت با دمیدن در شیپور خود مردگان را زنده میکند |
اسماعیل | /esmāeil/ | به معنی «مسموع از خدا » |
اشیر | /ašir/ | خوشحال، نام پسر یعقوب (ع) |
افراهام | /afrāhām/ | ابراهیم |
افراییم | /afrāeem/ | پسر دوم یوسف، ثمر و میوه دو چندان |
الیاس | /elyās/ | ۱- نام پیغمبری از یهود و بنی اسرائیل در زمان آخاب و ایزابل که نام وی در قرآن کریم به صورتهای الیاس و الیاسین آمده است؛ ۲- (در اسلام) وی یکی از چهار نبی جاویدان به شمار رفته است. |
الیاسین | /elyāsin/ | نام دیگر الیاس پیامبر (ع) |
امیر یوسف | /amir yusef/ | نام مرکب از امیر و یوسف |
اوریا | /oriyā/ | شعلهی خدا |
ایزک | /izak/ | خوشحال، شادمان، راضی |
ایشا | /išā/ | نام پدر داوود (ع)، (عربی، ایشاء) روئیدن گیاه، سبز شدن گیاه، نمایان شدن رطب از درخت خرما. |
ایلا | /ilā/ | ایلا و ایله در قاموس کتاب مقدس به معنی درختان آمده |
ایلیان | /iliyān/ | هم معنی با ایلیا |
ایوب | /ayyub/ | برگشت به سوی خدا، از پیامبران بنی اسرائیل که گفته شده است دچار بلاهای زیاد شد، ولی تحّمل کرد تا نجات یافت |
برنابا | /barnābā/ | پیر وعظ و نصیحت، یکی از مسیحیان که انجیر را تفسیر کرد |
بنجامین | /benjāmin/ | بنیامین، ضامن، کفیل |
بنیام | /benyām/ | مخفف بنیامین |
بنیامین | /benyāmin/ | یعنی پسر دست راستِ من |
پطرس | /petros/ | یکی ازدوازده حواری مسیح، دراصل سریانی، کیفاس به معنی سنگ |
تائب | /tā’b/ | آن که از عملی پشیمان شده وآن را ترک کرده است، توبه کننده. |
تاج | /tāj/ | افسر، دیهیم، گرزن |
تاجالدین | /tājoddin/ | ۱- تاجِ دین؛ ۲- مجاز از مورد افتخار برای دین |
تاجی | /tāji/ | منسوب به تاج |
تارخ | /tārox/ | در عبری هم معنی با تارح و به معنای تنبل |
تام | /tām/ | همنشین خوب |
تبرک | /tabarok/ | مبارک بودن، مبارکی، خجستگی، خوش یمنی، برکت گرفتن |
تجلی | /tajalli/ | ۱- ظاهرشدن، آشکارشدن؛ ۲- ظاهر و جلوهگر شدن آثار خداوند؛ ۳- در تصوف به معنی آشکار شدن و ظهور کردن ذات و صفات الوهیت در دل سالک. |
تحسین | /tahsin/ | ستودن و تمجید کردن، مورد ستایش قرار دادن، آفرین گفتن و نیک شمردن |
تدین | /tadayyon/ | دیندار بودن، مؤمن بودن، دینداری. |
اسامی پسرانه عبری و شیک
تراب | /torāb/ | خاک |
تقدیر | /taqdir/ | سرنوشت |
تقی | /taqi/ | تقی، در لغت به معنای پرهیزگار و پرهیزکردن و جمع آن اتقیاست |
تقی الدین | /taqiyyaddin/ | پرهیزگار در دین |
تمیم | /tamim/ | تمام و کامل، استوار، سخت |
تواب | /tavāb/ | بسیار توبه کننده |
توحید | /to(w)hid/ | ۱- در ادیان به معنی یگانه دانستن خدا؛ اقرار به یگانگی خداوند، یکتا پرستی؛ ۲- اخلاص؛ ۳- در تصوف مرحلهای از سلوک است که در آن، سالک ذهن خود را از هر چه غیر حق است، خالی میکند و جز به خداوند به چیزی توجه ندارد. |
توفیق | /to(w)fiq/ | ۱- امکان دستیابی به مقصود، موفقیت، کامیابی؛ ۲- یاری و تأیید، تأیید پروردگار، مدد الهی؛ ۳- در قدیم به معنای سازگار گرداندن دو یا چند چیز با هم به کار میرفته است، سازگاری |
توکل | /tavakol/ | ۱- یقین داشتن به رحمت خداوند و امید بستن به او؛ ۲- در تصوف به معنی واگذار کردن کارها به خداوند در جایی که اراده و قدرت بشری کارساز نباشد. |
جاد | /jād/ | نیک و طالع، سعادتمند |
جاکوب | /jākub/ | معادل یعوب، ژاکوب |
جبرئیل | /gabriel / | نام یکی از چهار فرشته مقرب که حامل وحی الهی برای انبیاست |
جبرئیل | /jebreeil/ | جبریل، مرد خدا، نام یکی از چهار فرشته مقرب که حامل وحی الهی برای انبیاست |
جبرائیل | /jebrā’il/ | جبریل، جبرئیل ۱- بندهی خدا، مرد خدا؛ ۲- در فرهنگ اسلامی و دیگر ادیان نام یکی از فرشتگان مقرب الهی که رابط میان خدا و پیامبران است، روحالقدس، روحالامین. |
جبریل | /jebril/ | جبرئیل، مرد خد نام یکی از چهار فرشته مقرب که حامل وحی الهی برای انبیاست |
حادید | /hādid/ | تند و تیز، نام روستایی بوده است |
حانان | /hānān/ | رحیم، نام یکی از دلاوران در زمان داوود |
حانون | /hānun/ | صاحب نعمت |
حزقیال | /hezqiāl/ | قوت خدا، نام یکی از پیامبران بنی اسرائیل، حزقیا |
حسن یوسف | /hasanyusef/ | حسن (خوبی) + یوسف (عبری)، گیاهی همیشه سبز از خانواده نعناع که برگ های آن به رنگهای مخلوط قرمز، سفید، سبز، زرد، و قهوهای است |
داتان | /dātān/ | مربوط به چشم، نام یکی از روسای یهود |
دانیال | /dāniyāl/ | قضاوت خدا، یا خدا حاکم من است |
داوید | /dāvid/ | دامنه کوه |
روت | /rot/ | دوستانه |
رودس | /rodes/ | به معنی گل، نام جزیره ای در جنوب غربی آسیای صغیر |
زکریا | /zakariyā/ | زکریای نبی |
سامسون | /sāmson/ | مثل خورشید، انگلیسی شده شمشون پهلوان یهود |
سرافیم | /sarāfim/ | درخشندگان، فرشتگانی که همیشه ملازم عرش پروردگار هستند |
سلیمان | /soleymān/ | پر از سلامتی |
سینا | /sinā/ | ابوعلی سینا دانشمند معروف ایرانی؛ ۲) سینا (= صحرای سینا) شبه جزیرهی بیابانی، در شمال شرقی مصر، که از صحرای شرقیهی مصر به وسیلهی کانال سوئز جدا میشود. جبل موسی در آن واقع است. |
شائول | /šāol/ | شاعول، مطلوب، موردپسند، اولین پادشاه بنی اسرائیل |
شبنا | /šabnā/ | جوان |
شعیا | /šaeiyā/ | نام یکی از پیامبران بنی اسرائیل که به او اشعیا هم میگفتند و نسبتش به سلیمان میرسد. |
شعیب | /šoeayb/ | پیامبری که بر اساس قرآن پس از هود و صالح در شهر مَدیَن می زیسته و احتمالاً پدر زن حضرت موسی (ع) بوده است. |
شفیع محمد | /šafie-mohammad/ | مرکب از نامهای شفیع و محمّد. |
شفیعا | /šafieā/ | شفیع + ا (پسوند نسبت)، منسوب به شفیع |
شفیق | /šafiq/ | مهربان، دلسوز |
شمعون | /šam’un/ | شنونده، نام یکی از برادران یوسف (ع) |
شنتیا | /šantiyā/ | نام حضرت علی (ع) در زبور داوود، پیروز |
شیث | /šeys/ | پسر سوم حضرت آدم (ع) به روایت تورات. میگویند او مخترع حروف هجائیه بوده است. |
عاد | /ād/ | نام قومی که هود (ع) به پیامبری آنان برگزیده شد |
عیسو | /isu/ | دارای گیسوی پر پشت، نام برادر یعقوب پیامبر |
عیمانوئل | /imānuel/ | خدا با ماست، امانوئل، مانوئل |
غاثر | /qāser/ | معرب ازعبری، نام پسر ارم نوه نوح (ع) |
فاران | /fārān/ | ۱) موضع مغارهها [جای غارها]؛ ۲) بیابانی که بنیاسرائیل در آنجا گردش کردند؛ ۳) کوهی است در شمال شرقی دشت فاران که آن را کوهِ مضرعه گویند. |
فرام | /farām/ | معرب ازعبری، تندرو |
فراییم | /farāeem/ | معرب ازعبری نام پسر یوسف (ع) |
کاد | /kād/ | نام پسر یعقوب (ع) |
کارمل | /kārmel/ | باغستان، رزستان، جای حاصلخیز |
کنعان | /kan‛ān/ | طبق تورات کنعان به معنی «حلیم و بردبار» است |
کیا داوود | /kiyā-dāvud/ | مرکب از نامهای کیا و داوود. |
لابان | /lābān/ | عبری از عربی، لین، سفید، نام پدر همسر یعقوب (ع) |
لازار | /lāzār/ | نام یکی از پیروان عیسی، برادر مریم |
لامک | /lāmak/ | قوی، نیرومند، نام پدر نوح پیامبر |
لاوان | /lāvān/ | لابان، عبری از عربی، لین، سفید، نام پدر همسر یعقوب (ع) |
لاوی | /lāvi/ | نزدیک، قرین، پسر سوم یعقوب |
لاویان | /lāviān/ | یکی از اسفار و کتب تورات |
مارلین | /mārlin/ | برج، پناهگاه، مارلن |
مدیان | /mediān/ | دشمنی، نام یکی از فرزندان ابراهیم |
مردخای | /mardxāi/ | شخص کوچک یا پرستنده مریخ |
ملکان | /malakān/ | نام پدر حضرت خضر پیغمبر(ع) که از فرزند زادگان سام ابن نوح است و الیاس عموی اوست. |
مهراس | /mehrās/ | ۱) نام پدر الیاس پیغمبر (ع) ۲) موبدی رومی که قیصر او را به ریاست شصت موبد به نزد انوشیروان فرستاد تا هدیهها نزد او برد و با او پیمان دوستی ببندد و باژو ساو را بپذیرد. |
موسی | /musā/ | به معنی از آب کشیده |
میکائیل | /mikāeil/ | ۱- میکال به معنی «کیست مثل یهوّه» |
میکال | /mikāl/ | میکائیل |
ناتان | /nātān/ | بخشش، داده شده، نام پیامبری یهودی |
نوح | /nuh/ | در عبری به معنی راحت است |
هابیل | /hābil/ | نفس یا بخار |
هادان | /hādan/ | معرب ازعبری، نام پدر ساوه همسر ابراهیم (ع) |
هاروت | /hārut/ | نام یکی از دو فرشته ای که دچار عذاب الهی شد |
هارون | /hārun/ | ۱- در قدیم به قاصد و پیک شاه که زنگولهای بر کمر میبست تا راه داران مانع او نشوند، گفته میشد ۲- نگهبان، پاسبان |
هلیوس | /helios/ | هلیون، خورشید |
هورام | /hurām/ | مرتفع |
یائیر | /yāeer / | کسی که خدا او را منور کرده است |
یابین | /yābin/ | کسی که از خداوند مراقبت می کند |
یاراحمد | /yārahmad/ | یار احمد |
یاسر | /yāser/ | ۱- شترکُش که گوشت قسمت کند؛ ۲- آسان؛ ۳- چپ، طرف چپ |
یاسین | /yāsin/ | یس، سورهی سی و ششم از قرآن کریم، دارای صدو هشتاد و یک آیه. |
یافع | /yāfe / | کودک بالغ |
یامن | /yāmen / | مبارک، خجسته، طرف دست راست |
یحیی | /yahyā/ | به معنی «تعمید دهنده» |
یدالله | /yadollāh/ | ۱- دست خدا؛ ۲- مجاز از قدرت خداوند |
یرمیا | /yarmiyā/ | ارمیا، یرمیا یعنی «یهوه به زیر میاندازد» |
یعقوب | /yaequb/ | به معنی «پاشنه را میگیرد» |
یمین الدین | /yaminoddin/ | آن که به منزله دست راست دین است |
یمین الله | /yaminollāh/ | مایهی برکت و سعادتمندی خدایی. |
یورام | /yurām / | خداوند بر من است |
یوسف | /yuso(e)f/ | به معنی «خواهد افزود» |
یوسف علی | /yusefali / | یوسف + علی |
یوشع | /yušee/ | نام یکی از پیامبران بنیاسرائیل (وصی و خلیفهی موسی(ع) از نسل حضرت یوسف (ع) و یعقوب (ع)، نام وی (یوشع) در آغاز «هوشع» بود یعنی «او نجات میدهد» ولی بعد به «یهوشوع» یعنی یهوّه نجات میدهد مسما شد. |
یونا | /yunā/ | به معنی «خداوند میدهد» |
در انتخاب اسم فرزند دلبندت بین چند گزینه زیبا مرددی؟
ابزار هوشمند تصمیم گیری، به شما کمک می کند تا بهترین را بر اساس معیارهای مد نظرتون انتخاب کنید.
روی لینک زیر کلیک کنید:
تصمیم گیری با هوش مصنوعی
جستجوی هوشمند اسم فرزند
نامهای انتخاب شده
نام | ریشه | معنی | تلفظ |
---|